کد خبر: ۱۱۳۴۳
۰۳ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۹:۵۰
شکارچی‌ سابق، حالا عکس حیات‌وحش شکار می‌کند

شکارچی‌ سابق، حالا عکس حیات‌وحش شکار می‌کند

امین موسوی از پانزده‌سالگی دوربین به دست شده و حالا برگزیده جشنواره‌های مختلف کشوری و بین‌المللی است که یکی از مهم‌ترین آنها جشنواره عکاسی بین‌المللی حیات وحش با درجه «فیاپ» است.

امین موسوی، عکاس حیات‌وحش است. خیلی از عکس‌هایش امضای کار او هستند، مانند عکسی که از یک پلنگ در کمین گله قوچ و میش در پارک ملی سالوک گرفته است و پشت سرش در تصویر یک قوچ درحال فرار دیده می‌شود. این عکس قرار است همین روز‌ها در مجله شکار طبیعت چاپ شود.

میان دوستان و آشنایانش در عکاسی حیات‌‎وحش، به این شهره است که شانس دیدن پلنگ را دارد. شاید خاص‌ترین عکسش هم از پلنگ دشت میرزابایلو در پارک ملی گلستان باشد که بعد نیم‌قرن با دوربین او ثبت شده است.

هنرمند عکاس محله اقبال از پانزده‌سالگی دوربین به دست شده و حالا برگزیده جشنواره‌های مختلف کشوری و بین‌المللی است که یکی از مهم‌ترین آنها جشنواره عکاسی بین‌المللی حیات وحش با درجه «فیاپ» است. تابستانی که گذشت، عکس برگزیده در آن جشنواره و یک عکس دیگرش، دوباره برگزیده شد، این‌بار در جشنواره مؤسسه همدم. عکس‌های برگزیده را به نفع کودکان تحت حمایت فروختند.

برای امین موسوی انس با طبیعت به روزگاری برمی‌گردد که شاید دو سال بیشتر نداشت و در کوله پدرش، آقا عبدالوهاب به کوه و طبیعت می‌رفت. شاید باورش سخت باشد ولی امین تا شش‌سالگی بیشتر کوه‌های استان را همراه پدرش صعود کرده بود.

اصلا ورزشکار‌شدن امین و هم‌زمان مربی بین‌المللی کیک‌بوکسینگ و دبیر هیئت و مربی درجه یک کونگ‌فو بودن و تا قهرمانی این رشته در مسابقات‌۲۰۱۷ ارمنستان پیش‌رفتن هم به همین طبیعت برمی‌گردد که خواست برای کوه‌پیمایی قوی‌تر باشد. امین تا چند سال پیش شکارچی هم بود و مجوز داشت، اما با یک اتفاق تفنگش را فروخت و عکاسی حیات‌وحش را حرفه‌ای‌تر ادامه داد.

 

شکارچیان قدیم

امین متولد سال ۱۳۷۰ است و دو برادر دارد که از خودش بزرگ‌تر‌ند. محمد، عکاس حرفه‌ای است و همین امین را ترغیب کرد که دوربین و عکاسی از حیوانات را جدی‌تر دنبال کند. خودش می‌گوید: سال‌۸۵ بود که من همراه با شکار دست به دوربین شدم. در‌کنارش طبیعت‌گردی و کوه‌نوردی هم انجام می‌دادم.

اما پیشینه شکار در خانواده موسوی تا‌جایی‌که امین در خاطرش هست به زمان پدربزرگش برمی‌گردد؛ «پدر‌بزرگم، مجید موسوی، ژاندارم و همیشه در پست مرزبانی بود. محل خدمت و زندگی‌اش هم بیشتر لطف‌آباد درگز بود. شکارچی‌بودن در زمان او بسیار ارج و قرب داشت. مردم برای مشکلات مزارعشان و برقراری امنیت سراغ شکارچی را می‌گرفتند. آن زمان تعداد حیوانات هم خیلی زیاد بود. پدربزرگم بین مردم شکارچی رحم‌دلی شناخته شده بود.

او از شکار برای سیر‌کردن سرباز‌های پادگان استفاده می‌کرد. پادگان لطف‌آباد آن سال‌ها طوری بود که هیچ ماشینی از آنجا عبور نمی‌کرد. او قوچ شکار می‌کرد تا سرباز‌ها گرسنه نمانند.»‌

از پدرش شنیده است که آن زمان گله گوسفند به اندازه الان وجود نداشت. همه روستایی‌ها آن زمان اسلحه داشتند و بیشتر اهالی حیوان‌های شکاری می‌خوردند. می‌گوید: بعد هم این میراث به پدرم رسید. او هم حوالی سال‌۴۷ در روستا‌های شمالی و گنبد و گالیکش و‌... سرباز معلم بود. همیشه روستاییان برای دفع گراز‌ها و حیواناتی که به مزارعشان آسیب می‌رساندند، از او تقاضای کمک می‌کردند. بعد از آن هم شکارچی شدن به برادر بزرگم، علی رسید.

او از چهارده‌سالگی همه پرندگان را می‌شناخت و بسیار درباره آنها مطالعه کرده است. از هجده‌سالگی سراغ تاکسیدرمی حیوانات رفته و الان رئیس بخش تاکسیدرمی موزه پردیسان تهران است.

 

امین موسوی شکارچی‌ای که عکاس حرفه‌ای حیات‌وحش شد

 

از دو‌سالگی به طبیعت می‌رفتم!

خانواده امین حدود سال‌۶۶ از تهران به مشهد می‌آیند و پدر اینجا هم کارمند بانک مسکن بوده و هم سرپرست تیم کوه‌نوردی بانک؛ «از دو‌سالگی من را در کوله پشتی‌اش می‌گذاشت و با هم برای شکار یا کوه می‌رفتیم. خودم هم خبر نداشتم ولی در شش‌سالگی همه قله‌های خراسان را صعود کرده بودم. یادم است که همه آن سختی را به جان می‌خرید که من هم همراهش شوم.»‌

اولین‌باری که به‌عنوان شکارچی تفنگ دستش می‌گیرد، ماه رمضان سال‌۸۶ است. او خوب آن روز را در خاطر دارد؛ «پدرم روزه بود. در مسیر دهبار یک مرتبه گفت من خسته‌ام. تو بیا بزن. اسلحه را که به دستم داد، با همان تیر اول و دوم دو کبک را هم‌زمان زدم. پدرم که من هیچ‌وقت ندیدم برای کاری این‌قدر ذوق کند، از ماشین پیاده شده بود و برای من دست می‌زد.»

 

امین، تو چقدر شبیه بروس‌لی هستی!

آقا‌عبدالوهاب، پدر امین، فوتبال را حرفه‌ای بازی می‌کرد. عضو تیم پاس تهران در زمان شاه بود. بعد که به مشهد آمد، باز هم با تیم بانک مسکن در مسابقات جام رمضان بازی می‌کردند. به پسرهایش هم همیشه تأکید داشت که ورزش کنند. امین تعریف می‌کند: من معمولا کوه و طبیعت که می‌رفتم، از نظر جسمی خیلی اذیت می‌شدم. پدرم همیشه می‌گفت ورزش را چرا شروع نمی‌کنی؟

این شد که من ورزش رزمی را شروع کردم. البته معلم پرورشی دوران تحصیلی راهنمایی‌ام هم بی‌تأثیر نبود. خودش رزمی‌کار بود و بچه‌ها را به انجام ورزش رزمی تشویق می‌کرد. دو‌سه‌سال بعد، یک روز وقتی در خانه راه می‌رفتم. برادرم محمد به من گفت «امین، چقدر از پشت شبیه بروس‌لی هستی!» قند در دلم آب شد و این انگیزه‌ای شد که بعد از آن، کونگ‌فو را تخصصی‌تر ادامه دهم و تا مربیگری و قهرمانی مسابقات بین‌المللی پیش بروم.

 

امین موسوی شکارچی‌ای که عکاس حرفه‌ای حیات‌وحش شد

 

بعد از رفتن «دوک» شکار را کنار گذاشتم

یک اتفاق سبب می‌شود امین دیگر دلش نخواهد دست به تفنگ شود و از آن به بعد، مسیر زندگی‌اش سمت عکاسی حیات وحش، آن هم بسیار حرفه‌ای می‌رود؛ «یک سگ شکاری داشتم به نام دوک. از چهل‌روزگی همراه من بود. با دوک به بیابان هم می‌رفتم. هدفم کمتر شکار بود و بیشتر از دیدن ذوق‌و‌شوق او در بیابان لذت می‌بردم. یک روز دوک از پشت‌بام خانه افتاد و مرد. انگار تمام انگیزه‌ام با رفتنش مُرد.»

همان روز به یکی از رفقایش زنگ می‌زند و می‌خواهد که اسلحه‌اش را بفروشد؛ «بعد آن اتفاق اصلا به کوه نمی‌رفتم. دوست نداشتم خاطراتش زنده شود. بعد از مدتی، یک دوربین عکاسی حرفه‌ای گرفتم و می‌رفتم به همان جا‌ها که با او خاطره داشتم، ولی این‌بار برای عکاسی.»‌

دوستانی که او را می‌شناسند و معتقدند شکارچی‌بودنش در گذشته - که البته به‌شکل مجاز به این کار می‌پرداخت- کمک کرده است در عکاسی از حیات وحش این‌قدر موفق باشد. خودش هم این را قبول دارد؛ «باید در عکاسی حیاط وحش حیوان را شناخت و آداب و رسوم و حال و هوایش را دانست. باید فهمید حیوان کی و کجا‌ست و چطور می‌توان به او نزدیک شد تا بتوان عکس‌های بهتری گرفت. من همه اینها را از قبل تجربه کرده بودم.»‌

مسیر عکاسی برای او ادامه دارد و همچنان با عشق از حیوانات و حیات وحش در همه‌جای کشور عکس می‌گیرد؛ «چهار‌پنج روز پیش با پدرم رفتم سمت منطقه سرخس و دوربین تله‌ای کار گذاشتیم. او حالا همراه من در برنامه‌های عکاسی‌ام حضور دارد. دیدگاه خاص پدرم درباره شکارچی‌های دیگر و مهربانی‌اش به حیوانات سبب شد که من و برادرانم به این سمت و سو برویم.»

 

امین موسوی شکارچی‌ای که عکاس حرفه‌ای حیات‌وحش شد

 

عکاسی حیات وحش فقط عشق است

- لذتی را که از شکار می‌بردید، از عکاسی هم می‌برید؟

شکارچی‌بودن الان خلاف قوانین محیط زیست است. اما عکاسی را راحت می‌توان به اشتراک گذاشت و در فضای اجتماعی استفاده کرد.

- بهترین عکسی که گرفتید و خیلی دوستش دارید، چه بوده؟

عکسی از پلنگ که یک قوچ پشت سرش است.

- بین شکارچی‌بودن و عکاس حیات وحش‌بودن، ویژگی مشترکی وجود دارد؟

تمرین استقامت و صبر یکی از این ویژگی‌هاست. در هر دو باید کوه‌نورد باشی و کوه و طبیعت را بشناسی، بدنت ورزیده باشد و باید بتوانی مثل خرگوش بدوی و مثل پلنگ قوی باشی.

- سفر‌هایی که برای عکاسی می‌روید، چگونه است؟

‌طولانی است. عکاسی بسیار سخت‌تر از شکار است؛ چون من به‌عنوان یک شکارچی وقتی می‌خواهم یک مرغابی را شکار کنم، اصلا مهم نیست که هوا ابری باشد یا نور باشد، چه زاویه‌ای نسبت‌به شکار داشته باشم یا چه حالتی داشته باشم، اما برای عکاسی همه این موارد مهم است.

- بیشترین وقتی که در طبیعت برای شکار یک سوژه عکاسی صرف کرده‌اید، چقدر بوده است؟

یک هفته، در دشت میرزابایلوی استان گلستان دنبال پلنگ بودم و بالاخره پیدایش کردم.

- بیشترین زمانی که دنبال یک فریم خاص در عکاسی بودید، چه اندازه بوده است؟

الان یک سال است که دنبال یک فریم خاص از پرنده سنقر خاکستری می‌گردم که خیلی کمیاب است و هنوز نتوانسته‌ام آن فریم را بگیرم. این پرنده در این فصل در شهرستان سرخس زیاد دیده می‌شود، در نقطه صفر مرزی، شده چند روز هم وقت صرف کرده‌ام، اما موفق نشده‌ام.

- آیا عکاسی حیات وحش باعث شده است که درباره جانوران مطالعه کنید؟

صد‌در‌صد. اصلا بدون مطالعه، عکاسی از حیات وحش ممکن نیست. شما باید بدانید توکای سیاه در کدام فصل و کجا زندگی می‌کند. درباره همه حیوانات باید اطلاعات کافی داشته باشید و این نیازمند مطالعه زندگی آنها‌ست.

- در طبیعت می‌دانید سوژه عکس چیست یا فقط با تکیه بر شانس و اقبال به کوه و بیابان می‌روید؟

من در عکاسی می‌دانم دنبال چه می‌گردم و براین‌اساس مکان و زمان عکاسی را انتخاب می‌کنم. اوایل بدون برنامه به دل طبیعت می‌زدم و شانسی از هرچه گیرم می‌آمد، عکاسی می‌کردم.

 

امین موسوی شکارچی‌ای که عکاس حرفه‌ای حیات‌وحش شد

 

- عکاسی حیات وحش در ایران چه جایگاهی دارد؟

این هنر در ایران کاملا دلی است و هیچ درآمدی برای عکاس ندارد. کشور‌هایی مثل استرالیا به‌واسطه عکاسی از حیات وحش به شما اجازه کار می‌دهند. جانورشناسان و زیست‌شناسان با عکاسان قرارداد می‌بندند و درآمد‌های خیلی خوبی دارند. اما در ایران فقط ذوق و شوق عکاسی برای هنرمند باقی می‌ماند.

تمام دلخوشی من این است که عکس‌های خاص از حیات وحش را که سال‌ها برایشان وقت صرف کردم، در فضای مجازی به اشتراک بگذارم تا علاقه‌مندان از دیدن آنها لذت ببرند.

- تجهیزات عکاسی حیات وحش با عکاسی معمولی چه تفاوتی دارد؟

عکاسی حیات وحش بسیار پرهزینه است؛ قیمت برخی از لنز‌های تله که زوم زیادی دارد، در حدود ۱.۵‌میلیارد‌تومان است. اگر می‌خواهید عکس خوب بگیرید باید این‌گونه تجهیزات را داشته باشید، این درحالی است که در عکاسی آتلیه مثلا با یک لنز ۵۰‌میلیون‌تومانی هم کار عکاس راه می‌افتد.

- چه آرزویی دارید؟

من همیشه دوست داشتم در مشهد یک مرکز «تراپ اسکیت» راه‌اندازی کنم. همه می‌گفتند تو با این استعدادت در این کار موفق می‌شوی. در این ورزش تیراندازی به اهداف پروازی انجام می‌شود و یک مدل آن با الگوبرداری از شکار مرغابی است و مدل دیگر هم برگرفته از شکار کبک.

بشقاب‌های گچی با دستگاه پرتاب می‌شود و تیرانداز باید آن را بزند. این یک ورزش جهانی است و المپیک هم دارد و بسیار هم پر‌مدال است. همین چند سال اخیر، یک نفر، چنین مرکزی را در ارتفاعات خلج دایر کرده است، اما آن‌قدر هزینه‌هایش زیاد است که مخصوص افراد ثروتمند شده است. هزینه فشنگ اضافه را باید بدهی. پول بشقاب و سالن و‌... هم هست.

- آیا شکار مجاز هم داریم؟

شکار ورزشی یکی از شیوه‌های شکار است که هم مجاز است و هم به طبیعت آسیب نمی‌رساند. ساز و کارش هم به این ترتیب است که اداره منابع طبیعی بخشی از مراتع را اجاره می‌دهد. در این مراتع حیوانات پرورش داده می‌شوند و بعد همان حیوانات شکار می‌شوند. خوبی شکار ورزشی این است که شکارچی نمی‌تواند دنبال هر شکاری برود و تنها حیواناتی را که پرورش داده است می‌تواند شکار کند. با این روش حیوانات حیات وحش حفظ می‌شوند.

 

* این گزارش چهارشنبه ۳ بهمن‌ماه ۱۴۰۳ در شماره ۶۰۴ شهرآرامحله منطقه ۹ و ۱۰ چاپ شده است.

کلمات کلیدی
ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44