کد خبر: ۱۱۱۸۲
۱۸ دی ۱۴۰۳ - ۱۲:۰۰
دوستی خانواده «آشتی‌بر» با والیبال

دوستی خانواده «آشتی‌بر» با والیبال

خانواده« آشتی‌بر» به‌طور حرفه‌ای والیبال بازی می‌کنند. اهالی این خانه عصر هر روز به باشگاه می‌روند تا سه چهارساعتی ورزش کنند، آن هم در رشته والیبال و به‌صورت کاملا حرفه‌ای.

اهالی خانواده آشتی‌بر درمحله دانش‌آموز مشهد همه ورزشکارند. این اولین جمله‌ای است که می‌توان در تعریف از مریم حصاری، همسر و بچه‌هایش گفت.

او که خودش سال‌های زیادی است که مربی تیم والیبال است، توانسته از خانواده‌اش علاقه‌مندان پروپاقرصی برای ورزش کردن بسازد و آن را به بهانه‌ای برای نزدیکی و دوستی بیشتر در خانواده‌اش تبدیل کند، بی‌آنکه خللی در نظم زندگی‌شان به وجود آید.

اهالی این خانه ظهر هر روز دورهم جمع می‌شوند، دست‌پخت مادر خانواده را می‌خورند، استراحت کوتاهی می‌کنند و عصر هر روز به باشگاه می‌روند تا سه چهارساعتی ورزش کنند، آن هم در رشته والیبال و به‌صورت کاملا حرفه‌ای.

خانواده آقای آشتی بر یکی از تنها خانواده خوب منطقه ما هستند که در کنار دوستی با یکدیگر به دنبال ایجاد راه‌های موفقیت برای هم‌اند.

 

همیشه دنبال توپ می‌دویدم

همه ما بارها این جمله را شنیده‌ایم که مادر در خانواده مثل ستون اصلی یک بناست که فروریختنش مساوی با نابودی پایه و بنیان ساختمان است. مریم حصاری یکی از همین ستون‌های اصلی‌است که توانسته با عملکرد خوبش، باعث تحکیم و بقای خانواده‌اش شود.

متولد ۱۳۵۴ است و ورزش کردن به‌خصوص والیبال را از کودکی شروع کرده؛ در خانواده ما خیلی‌ها این ورزش را به‌عنوان یک بازی انجام می‌دادند، مخصوصا دایی‌هایم که به صورت غیرحرفه‌ای والیبال بازی می‌کردند و باعث شدند تا من از کودکی به این ورزش علاقه‌مند شوم.

یادم هست که کم پیش می‌آمد با بچه‌ها بازی کنم. همیشه دنبال توپ می‌دویدم. این علاقه آن‌قدر زیاد بود که حالا در فامیل تنها کسی هستم که این ورزش را به‌صورت جدی ادامه داده است.»

 

مربی احساس کرد که استعدادش را دارم

مریم حصاری با گفتن «همه چیز تا دوره راهنمایی روال عادی خود را طی می‌کرد» این‌طور ادامه می‌دهد:«در دوره راهنمایی برای مربی ورزشم خانم جانبداری یک ساعد زدم که باعث شد به قول معروف با چشم خریدار نگاهم کند.

احساس کرد در این رشته ورزشی استعداد دارم و خودش دنباله کار را گرفت. کم‌کم از مسابقات ناحیه‌ای به مسابقات استانی راه پیدا کردم و شدم بازیکن والیبال.»

 

چندبار به مسابقات کشوری راه پیدا کردیم

این مربی والیبال محله ما آن‌طور که تعریف می‌کند در دوره دبیرستان بازیکن ثابت تیم بوده و چندبار هم به مسابقات کشوری راه پیدا کرده، اما از آنجا که بعد از اتمام دوره تحصیل ازدواج می‌کند، حضورش در مسابقات برای مدتی کم‌رنگ می‌شود.

‌می‌گوید: «سال ۷۵ با به دنیا آمدن پگاه، والیبال را برای مدتی تعطیل کردم و دیگر نتوانستم به‌طور حرفه‌ای ورزش کنم. پگاه که ۵ ساله شد فرستادمش ژیمناستیک و خودم هم رفتم سالن کارگران و بازی والیبال را شروع کردم.

سه‌چهار دوره‌ای هم در مسابقات کشوری بازی کردم و توانستیم همراه تیم صاحب مقام چهارم بشویم، اما همه چیز با یک درخواست کوچک تغییر کرد.»

 

کارم را با ناحیه ۷ شروع کردم‌

می‌گوید: «پگاه دوست داشت که من مربی باشم تا بازیکن. پس از درخواست پگاه که «مامان چرا مربی نمی‌شوی؟» از آنجا که قد بلندی نداشتم و یکی از فاکتور‌های اصلی برای بازی والیبال داشتن قد بلند است، تصمیم گرفتم که به مربیگری رو بیاورم.

پس از اتمام دوره مربیگری کارم را با ناحیه ۷ شروع کردم و شدم مربی ورزش در آموزش‌وپرورش این ناحیه.»

 

بیشتر وقتم صرف آموزش والیبال می‌شود

مریم حصاری از سال ۸۰ مربیگری را آغاز کرده و تا امروز مربی تیم‌های زیادی در سطح ناحیه و استان بوده و مقام‌های زیادی را همراه تیمش کسب کرده و حالا هم که نشسته پای این گزارش، مربی تیم‌های شرکت برق، بانک ملی، ناشنوایان و گلمکان است؛ «در کنار مربیگری داوری‌های زیادی را هم انجام داده‌ام، اما از آنجا که تیم دارم بیشتر وقتم صرف آموزش می‌شود تا داوری.»

 

تیم جلو بود اما واگذار کردیم

آدمی که همه زندگی‌اش با ورزش کردن گره خورده بدون شک خاطرات تلخ و شیرین زیادی هم دارد، مثل هم‌محله‌ای ورزشکار ما که بدترین خاطره زندگی‌اش را بُردی می‌داند که در دقایق آخر واگذار شد؛«مسابقات استانی بود.

تیم را آماده کردم و از آنجا که استخدام رسمی آموزش‌وپرورش نبودم تنها می‌توانستم به‌اصطلاح تیم راکُرچ کنم و یک مربی دیگر گفته‌های مرا اجرا می‌کرد. فینال بود و تیم در فیزو بود.

یعنی اگر می‌باختیم، حذف می‌شدیم. در گیم دوم پاسور تیم دچار آسیب‌دیدگی شد و از آنجا که نمی‌توانستم به‌صورت مستقیم عمل کنم و ترکیب را تغییر دهم با اینکه ۱۱ بر ۲ جلو بودیم، تیم در گیم سوم بازی را واگذار کرد.»

 

ورزش یک تفریح سالم است

مریم حصاری در پایان می‌گوید:«بعضی از والدین درس را بهانه‌ای برای ورزش نکردن بچه‌ها می‌دانند، اما من فکر می‌کنم وقتی کسی به کاری علاقه دارد در هر شرایطی آن را دنبال می‌کند.

ورزش کردن مثل تفریح است. پس هیچ‌کس نباید بچه‌هایش را از این تفریح سالم منع کند.

این مربی در پایان نکاتی را بیان می کند که به صورت خلاصه در زیر به آن اشاره می کنیم امکانات و استقبال اهالی منطقه به نظر این مربی درمقایسه با چند سال پیش بسیار خوب شده و این می‌تواند در بالابردن ضریب سلامتی در منطقه تاثیر بسزایی داشته باشد.

در مسابقات محلات، تیمی که سال گذشته مقام آورده، اجازه بازی برای سال بعد را ندارد. این یعنی محدودکردن بازیکن و اصلا از نظر حرفه‌ای درست نیست.

همسایه‌ها می‌دانند که مربی والیبالم و به این واسطه خیلی‌ها جذب ورزش شده‌اند مخصوصا همکاران همسرم. کسی که تجربه ندارد فکر می‌کند ورزش کردن کار سختی است، اما وقتی می‌آید و از نزدیک محیط را می‌بیند، نظرش تغییر می‌کند.

مربیگری جدای از مادری نیست. بعضی‌ها می‌آیند ورزش می‌کنند اما با کوچک‌ترین اشتباهی مایوس می‌شوند. برای همین همیشه به آن‌ها می‌گویم ببین فلانی من هم مثل این اشتباه تو را مرتکب شد‌ه‌ام و حالا با دیدن تو یاد خودم افتادم، پس نااُمید نشو.

 

خوشبختی دور نیست

امکان ندارد همه اعضای خانواده ورزشی باشند و پدرخانواده از این امر مستثنی.

محمد آشتی‌بر کارمند بانک است و تا چند سال پیش به‌عنوان پاسور توی تیم والیبال بانک ملی بازی می‌کرد، اما بعد از آسیب‌دیدگی در بازی، ورزش کردن جدی را کنار گذاشت و حالا گاهی به‌صورت تفننی، کنار خانواده توپ می‌زند. 

حصاری یکی از دلایل موفقیتش را زندگی در کنار همسرش می‌داند زیرا آشتی‌بر علاوه بر کار در بیرون، حواسش به ریز و درشت خانه هم هست و همیشه کمک حال همسرش برای رتق‌وفتق امور است.

از آن‌ها این سوال کلیشه‌ای را نپرسیدیم که به خانواده‌تان افتخار می‌کنید یا آدم خوشبختی هستید یا نه؟ چون بدون شک در خانواده‌ای که همه با هم دوست هستند و به مشکلات یکدیگر آگاهند، خوشبختی نیز جریان دارد و دور نیست.

روزی ۳ ساعت ورزش

پویا پسر ساکت و آرامی است. او کوچک‌ترین والیبالیست خانواده آشتی‌بر محسوب می‌شود. متولد ۱۳۸۴ است و در کلاس سوم دبستان درس می‌خواند.

ورزش را مثل خواهرش از پنج سالگی شروع کرده و چهار سالی می‌شود که هر روز عصر، توی سالن کنار مادرش، سه ساعت ورزش می‌کند. 

جدای از این در آکادمی المیزان دارد خودش را برای تبدیل شدن به یک والیبالیست حرفه‌ای و تمام عیار آماده می‌کند.

 

می‌خواهم دکتر شوم

پویا تقریبا همه سوال‌های ما را با «نه» جواب می‌دهد، مثل وقتی که می‌پرسیم:«با دوست‌هایت درارتباط با والیبال حرف می‌زنی؟» یا « فوتبال بازی می‌کنی؟»

اما کنار همین پاسخ تکراری، جواب‌های یک کلمه‌ای زیادی را هم لابه‌لای همان حرف‌های کوتاهش برای ما می‌گوید.

مثل اینکه دوست دارد وقتی بزرگ شد «دکتر» شود یا شبیه «سعید معروف، بازیکن تیم ملی والیبال» یک روز آدم معروفی بشود، البته علاقه عجیبی هم به کارتون بن‌تن دارد و یکی از طرف‌داران پروپا قرص آن به شمار می‌رود.

 

چه کسی بهتر بازی می‌کند؟

پویا اعتمادبه‌نفس بی‌نظیری دارد و به همه قوانین بازی والیبال آگاه است، آن‌قدر که گاهی اوقات به جای مادرش داوری می‌کند و توی سالن سوت می‌زند.

در ضمن تا یادمان نرفته بگوییم، یک سوال را همیشه از مادرش می‌پرسد؛«مامان من بهتر بازی می‌کنم یا سعید معروف؟»

 

از ۵ سالگی شروع کردم

از مادرش که بپرسی، می‌گوید پگاه یک والیبالیست تمام‌عیار است. این را وقتی می‌فهمی که متوجه می‌شوی با همین سن کم به تیم ملی هم دعوت شده است.

از بچگی کنار مادرش ورزش می‌کرده و تا حالا که سال سوم ریاضی فیزیک است، خیلی مسابقه داده و مقام‌های زیادی را همراه تیمش کسب کرده است. متولد ۱۳۷۵ است و ورزش را از پنج سالگی و با ژیمناستیک شروع کرده، اما به مرور وقتی در جمع فامیل با بازی گروهی والیبال آشنا می‌شود به آن علاقه پیدا می‌کند.

خودش می‌گوید: «والیبال را دوست دارم، چون یک ورزش تیمی است. هیچ‌کدام از حرکاتش انفرادی نیست و تو تنها بودن را احساس نمی‌کنی. در کنار این هرگز با کسی برخورد بدنی و فیزیکی نداری و این یکی از خوبی‌های این ورزش است.»

 

نمره ۲۰ کلاس

پگاه هم مثل دیگر اعضای خانواده روزی سه تا چهار ساعت ورزش می‌کند و در کنار این رشته حواسش عجیب به درس‌هایش هم هست.

ورزش کردن هرگز لطمه‌ای به درس‌هایم نزده. همیشه شاگرد نمونه مدرسه بودم

سال سوم ریاضی فیزیک است و به جز امسال که معدلش ۱۹ شده، دیگر سال‌ها از ۲۰ پایین‌تر نیامده است و تعریف می‌کند: «ورزش کردن هرگز لطمه‌ای به درس‌هایم نزده. همیشه شاگرد نمونه مدرسه بودم.

سال‌هاست که در تیم‌های مختلف زیادی بازی می‌کنم، اما این باعث نشده تا وقتی برای درس خواندن نداشته باشم. برعکس علاقه به والیبال باعث شده تا دیگر امور را هم با جدیت و پشتکار بیشتری ادامه دهم.»

 

عضو ثابت تیم ملی شدن، آرزویم است

والیبالیست جوان محله ما مهر امسال به تیم ملی دعوت شده و این می‌تواند موفقیت‌های ورزشی بیشتری را برای او رقم بزند. می‌گوید:«یک گروه بودیم که برای تیم ملی انتخاب شدیم. وقتی تست گرفتند، گفتند از لحاظ تکنیکی هیچ مشکلی ندارم.

عضو ثابت تیم ملی شدن یکی از آرزوهای ورزشی من است. البته در کنار ورزش کردن، دلم می‌خواهد رشته تربیت بدنی را به عنوان رشته دانشگاهی ادامه دهم.»

 

* این گزارش پنج شنبه، ۸ اسفند ۹۲ در شماره ۹۰ شهرآرامحله منطقه ۱۱ چاپ شده است.

کلمات کلیدی
ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44