کد خبر: ۱۱۱۶۵
۱۰ دی ۱۴۰۳ - ۱۲:۳۰

سربازان امام در برابر تانک‌های شاه در ۱۰ دی‌ماه ۱۳۵۷

در چهارراه استانداری تانک چند زن و بچه را له می‌کند و نارنجک‌های اشک‌آور و گاز‌های خفه‌کن فضا را رنگ می‌زند. در درگیری‌هایی که در میدان شاه رخ می‌دهد، چند ساواکی به‌دست عده‌ای نامعلوم کشته می‌شوند و اجساد تکه‌تکه آنها از درختان آویزان می‌شود.

دی‌ماه اگرچه در تقویم‌ها ماه نخست زمستان است، برای مشهد بهار‌های بسیاری را رقم زده است که نخستین آنها ورود کاروان امام‌رضا (ع) (به‌روایت تقویم خورشیدی) به خراسان است؛ سرزمینی که پس از این حضور، «ارض‌اقدس»، یعنی سرزمین‌مقدس، نام می‌گیرد و بعد‌ها با رسمی شدن مذهب شیعه در ایرانِ عهد صفوی، پله‌های ترقی و توسعه را طی می‌کند.

در کنار این مناسبت مبارک، ما بزرگ‌ترین رخداد انقلابی مردم شهر (۹ و ۱۰ دی‌ماه) را در زمستان‌۱۳۵۷ نیز به یادگار داریم؛ روزی که به عقیده بسیاری از تاریخ‌نگاران، سند پیروزی انقلاب اسلامی، پیش از بهمن ۱۳۵۷، در این تاریخ مهر می‌خورد.

همه اینها سبب شد ۱۰ دی در تقویم‌ها از سال‌۱۴۰۱‌خورشیدی «روز ملی مشهد» نام بگیرد. سطر‌های بعدی گذری است بر آنچه در ۴۶ سال پیش در چنین روزی در مشهد رخ داده است.

 

۱۰ دی ۱۳۵۷ در مشهد چه گذشت

شهر از ۵ تا ۹ دی در حالت نیمه‌تعطیل قرار دارد. صدایی از کوچه و خیابان به گوش نمی‌رسد که با گلوله خاموش شود، اما نرمه آتشی زیر این خاکستر گرم است و می‌رود تا گر بگیرد. در این روز تعداد زیادی از مردم به قصد رفتن به استانداری در خیابان بهار، مقابل بیت آقای‌شیرازی جمع می‌شوند.

بهانه این کار، حمایت از کارکنان استانداری بود که روز گذشته با مردم اعلام همبستگی کرده بودند. مردم وقتی به ساختمان استانداری می‌رسند که لحظاتی قبل از حضورشان، تانک‌هایی برای استقبال از آنان در خیابان بهار مستقر شده‌اند. معترضان پس از دیدن این صحنه، خطاب به ارتشیان شعار می‌دهند که «ما به شما گل دادیم، شما به ما گلوله». لحظاتی بعد شایعه‌ای مبنی‌بر اعلام همبستگی ارتش با مردم دهان‌به‌دهان می‌چرخد و قوت می‌گیرد.

عده‌ای که این خبر را باور کرده‌اند، با بالارفتن از تانک‌ها و نفربر‌ها شعار «ارتش برادر ماست» سر می‌دهند، اما ناگاه چیزی شبیه ساعت محشر رقم می‌خورد. از بالای ساختمان‌های اطراف، صدای شلیک گلوله بلند می‌شود. مردم که هنوز فکر می‌کنند ارتش با آنان برادر است، هاج‌وواج مانده‌اند که چه شده است. چند ثانیه بعد، هر‌کس، به‌دنبال پناهگاهی، به سویی می‌دود. مردم مثل ماهی در‌تور‌افتاده به سمتی می‌زنند تا نهیب گلوله‌ای بر پیکرشان مشت نکوبد. در چهارراه استانداری تانکی چند زن و بچه را له می‌کند و نارنجک‌های اشک‌آور و گاز‌های خفه‌کن فضا را رنگ می‌زند.

چند دقیقه می‌گذرد تا مردم می‌توانند بر اوضاع مسلط شوند و مقابله‌به‌مثل کنند. فروشگاه لشکر، سینما شهر‌فرنگ، کارخانه پپسی‌کولا، ساختمان انجمن ایران و آمریکا، اداره آگاهی و بعضی دیگر از مراکز دولتی در این روز توسط مردم به آتش کشیده می‌شود. در درگیری‌هایی که در میدان شاه رخ می‌دهد، چند ساواکی به‌دست عده‌ای نامعلوم کشته می‌شوند و اجساد تکه‌تکه آنها از درختان آویزان می‌شود.

حمله به مرکز شورای فرهنگی بریتانیا و به آتش‌کشیدن آن، از دیگر اقدامات انقلابی‌ها در این روز بوده است. این ناآرامی تا عصر ادامه دارد. زندان زنان به تصرف انقلابیون در‌می‌آید و پس از آزادی ۱۵۰‌زندانی زن، به آتش کشیده می‌شود. مردم در ادامه با حمله به کلانتری‌ها و آتش‌زدن آنها صاحب ۴۲ قبضه تفنگ، ۱۰ هزار فشنگ و شش بی‌سیم می‌شوند.

شامگاه ۹‌دی غلامعلی اویسی، فرماندار نظامی تهران، در تماسی تلفنی با آقای شیرازی این‌طور می‌گوید: «شما شهر را به آتش کشیدید. سربازان ما را کشتید. اسلحه‌ها را غارت کردید. سربازان را آزاد کنید و اسلحه‌ها را تحویل دهید، والا به ولای علی، به شرفم قسم، اگر اینها را تا فردا انجام ندهید، می‌آیم مشهد را حمام خون می‌کنم.»

درباره تعداد کشته‌شدگان این روز آمار‌های متفاوتی ثبت شده است. روزنامه آفتاب‌شرق، تعداد کشته‌شدگان این روز در خیابان بهار را ۳۷ نفر و کشته‌شدگان مقابل بیت آیت‌ا... شیرازی را ۲۴ نفر و کتاب روز‌شمار انقلاب، عدد آنها را تا دویست نفر نوشته است. در گزارش شیخان، رئیس ساواک خراسان، این تعداد بیست نفر اعلام شده است، اما منابع مختلف آمار مجروحان را حدود چهارصد نفر ثبت کرده‌اند.

 

سربازان امام در برابر تانک‌های شاه در ۱۰ دی‌ماه ۱۳۵۷

 

۱۰ دی ۱۳۵۷، تهدید اویسی باید عملی شود. برای همین فرماندهان در برنامه صبحگاه ارتش، جسد مثله‌شده چند سرباز را مقابل سربازان قرار می‌دهند و می‌گویند: «این بود رفتار مردم با برادران سرباز که اینک جنازه متلاشی‌شده آنان را دیدیم. اگر تیراندازی نکنید، آنها شما را خواهند کشت و اگر فرار کنید، ما شما را تیرباران می‌کنیم. پس بکشید تا کشته نشوید. امروز دست خالی برنگردید و انتقام برادران خود را باز‌ستانید.»

صبح دهم دی مثل همه این ایام، مردم دوباره مقابل بیت آقای شیرازی تجمع می‌کنند. ایشان که می‌دانست اویسی بی‌کار نمی‌نشیند، برای جلوگیری از کشته‌شدن مردم، بلندگویی دست می‌گیرد و فریاد می‌زند: «برادران، خواهران، بروید، تجمع نکنید.»، اما قطره‌هایی که حالا دریا شده بودند پا پس نمی‌کشند و می‌مانند تا انتقام خون‌های به‌ناحق ریخته‌شده را بازستانند.

از‌سوی‌دیگر سربازان و درجه داران حالا مثل سرب گداخته، می‌رفتند تا روی سینه انقلابیون بنشینند، در‌حالی‌که تانک‌ها و نفربر‌ها پیشاپیش آنان حرکت می‌کردند. ارتش، پادگان را با هدف سرکوبی مردم ترک کرده بود. آنان دستور داشتند به هر جنبنده‌ای در خیابان شلیک کنند. در همان ساعت اولیه، مردم بسیاری که از ماجرا خبر نداشتند و برای خرید بیرون زده بودند، در صف‌های نانوایی، بنزین و مراکز خرید هدف گلوله قرار گرفتند.

سربازان در مسیر خود، شیشه مغازه‌هایی را که عکس امام را چسبانده بودند به رگبار بستند. در چهارراه نادری مأموران در ساختمان پایداری موضع گرفتند و در پاسخ به پرتاب کوکتل‌مولوتف، خیابان را گلوله‌باران کردند. این درگیری‌ها تا غروب آفتاب و پس از آن ادامه داشت و بیمارستان‌ها دیگر ظرفیت پذیرش کشته و مجروح را نداشتند.

 

سربازان امام در برابر تانک‌های شاه در ۱۰ دی‌ماه ۱۳۵۷

 

شاهدان این روز در خاطراتشان گفته‌اند که در همه ساعت‌ها حتی یک‌دقیقه صدای گلوله‌ها قطع نشد. تعداد دستگیر‌شدگان این روز را ۱۵۰‌نفر اعلام کرده‌اند، اما آمار کشتگان همچنان متفاوت اعلام می‌شود.

روزنامه کیهان تعداد کشته‌شدگان روز‌های نهم و دهم دی‌ماه‌۱۳۵۷ را بیش‌از پانصد نفر و مجروحان را هزار نفر نوشته است. آفتاب‌شرق آمار بیشتری می‌دهد و این عدد را ۲ هزار کشته می‌داند.

این عدد ازسوی دولت و از طریق رادیو ملی ۱۰۹‌نفر و از قول رادیو بی‌بی سی صد‌ها نفر اعلام می‌شود، اما به نظر می‌رسد عدد دویست شهید که در اعلامیه جامعه روحانیت مشهد ثبت شده و به امضای آیت‌الله خامنه‌ای هم رسیده به واقعیت نزدیک‌تر است. به‌هرحال آمار‌ها هرچه باشد، با پایان‌یافتن روز دهم دی، شهر مشهد خونین‌ترین روز انقلاب خود را سپری می‌کند، آن‌چنان‌که در تاریخ «یکشنبه خونین» نام می‌گیرد.

 

* این گزارش دوشنبه ۱۰ دی‌ماه ۱۴۰۳ در شماره ۴۳۹۶ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44