حدود نیم قرن از آن روز میگذرد که قرار شد نخستین مجموعه آپارتمانی مشهد با نام ششصددستگاه در ظاهر برای استادان دانشگاه ساخته شود. این آپارتمانها از سوی آستان قدسرضوی، با همکاری دو شرکت ایتالیایی و فرانسوی و نظارت مهندس مهدیزاده در زمان استانداری ولیان و شهرداری محمد رهبر ساخته شد و به دلیل تعداد واحدهای آن این محله به ۶۰۰ دستگاه معروف شد و در واقع به گاردیهای رژیم پهلوی واگذار شد.
گفتوگو با فاطمه نوروزیفرد از اولینهای ساکن در محله ششصد دستگاه حاوی روایات خواندنی از این محله است.
از ساختوساز مجموعه مسکونی ششصد دستگاه تا واگذاری واحدها ۴ سال طول کشید، اما در آن سال بیشتر این واحدها را در ظاهر به استادان دانشگاه دادند و، اما در این بین تکوتوکی از واحدها هم به کارکنان دادگستری و شرکت برقیها واگذار شد و آن سوی خیابانارشاد یعنی پشت ساختمان روزنامه خراسان را هم به شرکت گازیها داده بودند. یادم هست آن سالها گاهی حجتالاسلام و المسلمین قرائتی به آن محله میآمد و ما پای احکام و سخنرانیهایش مینشستیم. کمی دورتر از روزنامه خراسان در آن سوی ارشاد خانههای ویلایی را بعد از انقلاب ساختند که به جانبازان واگذار میکردند.
فاطمه نوروزیفرد میگوید: «ما که در سال ۵۲ به این محله آمدیم. آن زمان تعداد ساکنان این محله با ما به سه خانوار میرسید. پس از گذشت سالها خانوادههای دیگر هم آمدند و استادان دانشگاه و بازاریها و ... هم به ساکنان این خیابان ملحق شدند. میگفتند این آپارتمانها را برای استادان دانشگاه ساختهاند و در ظاهر هم همینطور بود.» همان سالها اتفاقی افتاد که سبب شد همه پی ببرند که اغلب ساکنان این محله از قشری دیگر هستند.
از ساختوساز مجموعه مسکونی ششصد دستگاه تا واگذاری واحدها ۴ سال طول کشید
خانم نوروزیفر توضیح میدهد: «چند سال بعد فرح در سفری به مشهد آمد. یک دفعه دیدم محله شلوغ شد و عدهای در حال دویدن هستند. وقتی برگشتم به منزل و تلویزیون را روشن کردم، فرح را نشان داد که لوسترهای سبز رنگی به حرم اهدا کرده است. آن روز چند نفر از همسایههایمان را در آن مراسم از تلویزیون دیدم و بعد از آن روز تازه ما چند همسایه که انقلابی بودیم کشف کردیم که اغلب بلوکهای ششصد دستگاه را به گاردیهای رژیم شاه واگذار کردهاند. آنها بسیار زیرک بودند و با آنکه چند خانواده در بلوک ما هم ساکن بودند ما تا آن زمان متوجه نشده بودیم و مراوداتمان با هم بسیار بود. آن زمان مثل الان نبود. همسایهها مراودات اجتماعیشان زیاد بود. از یکی یک کاسه نان خشک میگرفتیم و یک چیزی میدادیم و این مبادلات کالا به کالا بین همسایهها برقرار بود و همه به هم کمک میکردند.»
مجموعه آپارتمانی ششصددستگاه پس از انقلاب و با رفتن گاردیهای شاه از آپارتمانهای آن، ارشاد نام گرفت. خانم نوروزیفرد در این باره میگوید: «این محدوده از شهر در فضای باغ مانند زیبا و بکر در نوع خود تا سالها در مشهد بینظیر بود که در همان دهه ۵۰، آپارتمانهای ششصددستگاهش با مبلغ ۱۵۰ هزار تومان و ۱۶۵ هزار تومان دو خوابه و سه خوابه پیشفروش شد.»
خانم نوروزیفرد میگوید: «در ساخت این مجموعه مسکونی، تأسیسات این مجموعه برای واحدهای مسکونی بیشتری در نظر گرفته شده بود که تعدادی از آن همین آپارتمانها هستند و ۵۵۰ واحد قرار بود در باغ مجاور در ابتدای بولوار فردوسی و ۵۵۰ واحد دیگر در محلی که امروز تربیتبدنی آستانقدس مستقر است، ساخته شود که با پیروزی انقلاب، طرح در همین اندازه متوقف شد و برخی از مشاعات این آپارتمانها مانند ۴ استخر بزرگ، سالن آمفیتئاتر و اجتماعات تخریب شد که پس از پیروزی انقلاب، واگذاری آپارتمانها که پیشفروش شده بودند به تعویق افتاد و موجب شد به مدت ۲ سال از سوی عدهای حاشیهنشین به تصرف درآید که با تلاش آستانقدسرضوی تخلیه و به صاحبان آنها بازگردانده شد.»
خانم فاطمه نوروزیفر سر صحبتهایش را با وام بنیصدری و تأثیر آن بر ساکنان این محله ادامه میدهد: «بعد از انقلاب بنیصدر برای تبلیغات رئیسجمهور شدنش در آن سالها به همه وعده داده بود که دو برابر سپرده مردم به آنها وام میدهد. شرایط وامش این بود که هر کسی هر مبلغی داشت سپرده میگذاشت و دو برابر آن را وام میدادند. خیلیها به خاطر همان وام به بنیصدر رأی دادند. یادم هست همان زمان همسر من هم گفت طلاهایم را بفروشم تا وام بگیرم که من راضی نشدم، اما خیلی از همسایههای ما که اغلب استادان دانشگاه بودند مبلغی را سپرده کردند و دو برابر وام بنیصدری را گرفتند و خانههایشان در ششصد دستگاه را فروختند و در خیابان بزرگمهر خانه خریدند.»
یادم هست همان زمان همسر من هم گفت طلاهایم را بفروشم تا وام بگیرم که من راضی نشدم
آقای آموزگار، رئیس یکی از دانشکدههای دانشگاه فردوسی در دهه ۵۰ است که آن زمان در محله ششصد دستگاه زندگی میکرد. خانم نوروزیفرد میگوید: «همان سالهای ۵۷ یادم هست که آقای آموزگار که برادر یکی از همسایههای ما بود در تلویزیون نشان دادند و گفتند اولین رئیس دانشگاهی بوده که با امام (ره) بیعت کرده است.»
منزل شهید دکتر صادقی هم که بولوار سازمان آب به نامش است، در همان محله ارشاد بود و خانم نوروزیفرد در مجالس مذهبی آنها مانند دعای توسل و دوره قرآن و احکام آنها حضور داشت.
او در اینباره میگوید: «منزل آنها در خیابان هجرت پشت روزنامه خراسان بود. جلسههای پرباری داشتند. دایی آیتا... خامنهای و مادرشان هم در این جلسهها شرکت میکردند.» خانم نوروزیفرد ادامه میدهد: «به یاد دارم که یک بار دختران جوانتر در محفل خانمها به احترام مادر آیتا... خامنهای دور ایشان جمع شده بودند و ایشان میگفتند بروید به درستان برسید. نیازی نیست برای احترام گذاشتن به من از کار و زندگی و درستان بیفتید. مادرشان خدا رحمتش کند بسیار خانم خوب و با اخلاقی بود و بسیار از آقا راضی بود.»