جایی در صدقدمی برج «آسمان» و در درهای که مسیری خاکی دارد، کلاتهسرهنگ یا همان «علیالنقی» واقع شده است. این محدوده در تقسیمبندی شهری، مدتی در کشمکش بین شهرداری منطقه ۸ و ۹ بود و برای گرفتن خدمات از هیچ منطقهای به رسمیت شناخته نمیشد. اما چندسالی است که جزو محدوده منطقه۸ شهری قرار گرفته و البته تابهامروز باز هم هیچ خدمات شهریای دریافت نکرده است.
حتی کلاتهسرهنگیها آب و برق و گاز را با شرایط نامناسبتری نسبتبه زمانیکه شرایط روستایی داشتند، دریافت میکنند. آب اینجا ازطریق تانکرها و بهصورت سهمیهبندی هفتگی به دست مردم میرسد که اگر صرفهجویی نشود، به آخر هفته قد نمیدهد. برق هم از یک کنتور با ظرفیت مصرف پنجخانه تأمین میشود که بعد از نامهنگاریهای متعدد، از ۱۰سال پیش برای سیخانوار وصل شده است.
تازگیها قبض برق دو مرحله به مبلغ ۴۶میلیونتومان، برای اهالی روستا آمده که برق شهری آزاد و با استفاده مازاد لحاظ شده است و اخطار قطع دارد. معنی گرما برای اهالی با چراغ علاءالدین و نفت و تعداد محدودی کپسول گاز عجین است.
اینجا کلاتهسرهنگ در محله آبشار است که اداره راه و شهرسازی مدعی است زمینهایش بخشی از سند چندینهکتاری این اداره است و در طرح تفصیلی جدید باید فضای سبز شود. به خاطر همین ادعا خدماتدهی شهرداری و همه شرکتهای خدماتی به این بخش از شهر لنگ مانده است.
در چند سال اخیر در حوالی نماز۲۷ چندبرج ازجمله آسمان سر برآوردهاند که جزو محدوده شهری هم هستند. دیوارهای برج آسمان که به انتها میرسد، مسیر خیابان دوشاخه میشود؛ یکی ورودی پارکینگ برج است و دیگری، مسیری خاکی و شیبدار که ورودی روستای کلاتهسرهنگ به حساب میآید و خرداد امسال درگیر سیل شد.
حالا که در ابتدای کلاته سرهنگ ایستادهایم، لباسهای رنگووارنگی پیش رویمان است که زیر سقفی کاهگلی و چوبی باد میخورد. خانه دیگری درش باز است. در سوز هوای پاییزی این روزها تشتی از لای در دیده میشود و دستان زنی جوان که در تشت پر از کف، روفرشیهای خانه را در آبی که تا مرز انجماد سرد است، چنگ میزند. از دستان سرخش خوب میتوان متوجه سردی آب شد. نمیخواهد نامی از او ببرم، اما میگوید در خانه، سه خانوار با هشتکودک زندگی میکنند.
زن من را میبرد به اتاق انتهایی حیاط کشدار خانه. تعریف میکند که چطور در سیل بهار امسال، آب از سقف خانه و جایی که یخچال زیر آن است، داخل آمد و کل آشپزخانه را آب برداشت. همه کاغذدیواریها قلوهکن شده است؛ «آشپزخانه پر آب شد. دیوار را یک بار گچ کردیم، اما دوباره ریخت. اتاق عروس باردارمان را ببینید! با چراغ علاءالدین نفتی گرم میشود. شبها اینقدر بو میآید که نفس آدم بزرگها میگیرد، چه برسد به نوزاد و کودکان این خانه.»
اتاق بوی رطوبت میدهد و چراغ علاءالدین در حمام روشن است تا آنجا را گرم کند. بویش آزاردهنده است. قرار است بچهها را برای شستوشو ببرند. آنها که از مدرسه برمیگردند، در شعاع نیممتری و کمتر، دور چراغ حلقه میزنند تا سرمایی که در استخوانشان رسوخ کرده است، از بین برود.
عروس کمسنوسال خانه که نوزادی قنداقپیچ در آغوش دارد، میگوید: اینجا شبهای وحشتناکی دارد. بین سرمای هوا و بوی گند نفت چراغ که چشممان را میسوزاند و سردرد میآورد، میمانی کدام را انتخاب کنی!
سقفهای کاهگلی و چوبی خیلی از خانهها برای نفوذنکردن عقرب و رتیل و مار و... و حتی گرمشدن، با پلاستیک پوشانده شده است.
حاجعلیاکبر تنهاییشمسآبادی کهنسالترین فرد این محدوده است و از سال۱۳۳۵ از کوهسنگی به اینجا آمده و نخستین ساکن روستای علیالنقی است. او از ابتدای ورودش به اینجا به کشاورزی و دامداری مشغول بوده است و سیزدهفرزندش نیز که ۹پسر و چهاردخترند، همینجا در کنارش ساکن شدهاند و نوه و نبیره اش هم در همین روستا متولد شدهاند.
او میگوید: اینجا مال مشاع قائممقام است. من از دهقان او این قطعه را بهصورت قولنامهای خریداری کردم و کاغذش را هم دارم. ما همینجا کشتوکار میکردیم و از آب همین قنات تا صداوسیما دیمه میکاشتیم. قنات اینجا که حالا با سیل مسدود شده است، اگر لایروبی شود، آب خیلی زیادی دارد. حوالی اینجا معدن سنگ است. من ۹پسر دارم که از همان بالای کلاته تا اینجا زندگی میکردند. زندگیمان با الحاق چندینساله به شهر هنوز فرقی نکرده است.
خانهها و باغها را قولنامهای خریدیم و وقت سنددادن فقط پنجششنفر توانستند سند بگیرند
علیاکبر تنهایی دل پردردی دارد وقتی از درختهایی در روستا میگوید که شبانه قطع شد و زمینهایی که به تاراج رفت؛ «چون ما اینجا خانهها و باغها را قولنامهای خریدیم و وقت سنددادن فقط پنجششنفر توانستند سند بگیرند و به بقیه ندادند، یادشان رفت که ما ساکنان اینجاییم و الان سر برداشتهاند که محدوده فضای سبز شود؛ روستایی که روزی قناتش آب شهر را تأمین میکرد.»
او ادامه میدهد: حالا از خدمات پیوستن به شهر بعداز این سالها فقط همین به ما رسیده است که تا آجررویآجر خانههایمان میخواهیم بگذاریم، پلیس ساختمان از راه میرسد. آب و برق و گاز همه مشکل دارد و زبالههایمان را باید تا جلو برجهای آسمان ببریم تا بتوانیم داخل باکس بیندازیم. نه مسیر و راه آسفالتی داریم و نه حتی آمدهاند قنات اینجا را لایروبی کنند تا درست شود.
آقارضا، پسر حاجعلیاکبر، آهی میکشد و میگوید: اداره کل راه و شهرسازی استان که دست روی کلاته سرهنگ گذاشته است کم بود، الان سازمان آب هم گفته است ما اینجا را تصرف کردهایم و در مسیر سیل هستیم و برای خانههای در مسیر، حکم قلع بنا صادر کرده است.
این درحالی است که بعداز سیل خرداد امسال، خود فرماندار به روستا آمد و گفت خانهها در همین جایی که هستند، بازسازی شوند و همینجا زندگی کنیم. بنیاد مسکن و بسیجیها زحمت کشیدند و تاحدی صدمات سیل را جبران کردند. یک ماه مسئولان زیاد آمدند و رفتند ولی برای ما کاری انجام ندادند.
مجتبی شافعی که پدرش از سال۵۴ در این محدوده ساکن بوده و خودش هم از کودکی در همین باغها و کوچهها بزرگ شده است، عکس هوایی سال۷۲ از کلاتهسرهنگ را در گوشیاش نشانم میدهد و میگوید: مشکل بزرگ ما این نیست که سالها با نفت، خودمان را گرم میکنیم یا از حداقل امکانات شهری بیبهرهایم، بلکه درد این است که مشکل حقوقی اینجا را کسی پاسخگو نیست.
او حرفهایش را اینطور ادامه میدهد: سال۸۴ آقای فاکر، نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی، موضوع سند اداره راه و شهرسازی برای مالکیت این روستا را بررسی کرد و مالکیت این اداره را تأیید نکرد؛ چون در گزارش سند خود اداره راه و شهرسازی که ما هم آن را رؤیت کردهایم، مستثنیاتی شامل یک چشمه قنات، قلعه اطراف و باغات قید شده است. پس چرا تاکنون هیچکس مالکیت ما را به رسمیت نشناخته است؟
اهالی کلاته هم بر صحبتهای مجتبی شافعی بهعنوان مطلع صحه میگذارند. او میگوید: در سال۵۸، قانون لغو مالکیت اراضی موات (زمین بیکارافتاده که متعلقبه هیچکس نیست) درونشهری تصویب شد که برحسب آن میتوانستند زمینهایی از داخل شهر را که تصاحب شده بودند، موات اعلام کنند، اما درباره روستای کلاتهسرهنگ یا علیالنقی در همان سال۶۲ شورای نگهبان ورود کرده است و گفته این اراضی خارج از محدوده شهری بوده و موات نیست و سندزدن برای آن خلاف شرع است.
رضا اعراب یکی دیگر از اهالی است که مثل بقیه نگران شرایط بلاتکلیفی است. او میگوید: ما سه فامیل بزرگ هستیم که ایل و تبارمان در اینجا متولد شدهاند، اما میگویند که شما متصرفید! درخت صد وپنجاهساله باغمان را ندیدهاند؛ سختی همه سالهای زندگیمان را چه؟ خودکفابودنمان در کاروکسب و زندگی را چه؟
عمرمان را اینجا گذاشتهایم و دختر و پسرمان که در همین خانهها متولد شدند، همینجا هم عروس و داماد شدند و نوه و نتیجهدار شدیم. ریشه و اصالت ما و کسبمان در هنر سنگتراشی و دامداری و کشاورزی و سوارکاری، همه در این روستا گره خورده است.
ما سه فامیل بزرگ هستیم که ایل و تبارمان در اینجا متولد شدهاند، اما میگویند که شما متصرفید!
وقتی از اوضاع کلاتهسرهنگ برای فرماندار مشهد میگوییم، کاملا مطلع است و همین یک ماه پیش هم جلسهای با حضور وی و نمایندگان شهرداری و اداره راه و شهرسازی بهمنظور تعیین تکلیف این محدوده برگزار شده است. میگوید: ما آبادی و روستایی به نام کلاتهسرهنگ نداریم و این محدوده شهری است.
محسن داوری کاربری زمینهای روستا را فضای سبز میداند و تأکید میکند: در جلسه یک ماه پیش مشخص شد که باید وضعیت ساکنان روستا که ملک یا باغی با مدرک و سند دارند، توسط اداره راهوشهرسازی تعیین تکلیف و مشکلشان حل شود.
او که از همان روزهای پس از سیل بهار امسال، کاملا درجریان مشکلات اهالی قرار گرفته و برای حل مسائلشان دستور مساعدت بنیاد مسکن را داده است، میگوید: بخشهایی از آن زمین، کاربری فضای سبز دارد. اما منازل روستاییان هم یا سند و مدرک دارد که باید برای ساختوساز به آنها کمک شود، یا سند و مدرک ندارد که باید کارهای تملکشان را انجام دهند. حتی همان خانههای قولنامهای هم مبتنیبر سند مادری است که اگر مالکیتش قابل اثبات باشد، همان هم میتواند پروانه ساخت بگیرد.
داوری یادآوری میکند: برای خسارتهای سیل ما قول وام به اهالی ندادهایم و فقط از بنیاد مسکن خواستهایم به کسانی که خسارت دیدهاند، متناسب با نیازشان برای بازسازی خانههایشان وام بدهند که اقدامات لازم برای مالکها انجام شده است.
شهردار منطقه۸ میگوید: این روستا جزو محدوده شهری منطقه۸ است و طبق توافق اداره راه و شهرسازی با فرمانداری و شهرداری آنجا باید فضای سبز شود.
کاظم یزدانمهر یادآور میشود: مقرر شده است که اداره راه و شهرسازی حق و حقوق آنهایی را که حق ریشه و سند و مدرک دارند، بدهد. البته این را هم بگویم که اداره راه و شهرسازی گفته است که مدارک و سندهای آنها پذیرفتنی نیست و ازطریق مقام قضایی ابطال خواهد شد.
این مسئول ادامه میدهد: جانمایی باکس زباله با نظر خودشان بوده است و اگر بخواهند، آن را نزدیکتر میآوریم، ولی اگر ما به آنها با وضعیت نامعلوم مالکیت خدمات بدهیم، از ما پروانه ساخت هم میخواهند.
مدیر روابط عمومی توزیع برق مشهد میگوید: مقدار برقی که در حال حاضر در این روستا استفاده میشود، به اندازهای است که ما اجازه خدماتدهی آن را داشتهایم، اما ارائه بیشتر از این مقدار برق منوطبه این است که شهرداری منطقه۸ مشهد آنها را جزو محدوده شهری خود به ما اعلام کند یا جهاد سازندگی مجوزی مبنیبر تأمین برق بیشتر برای کلاتهسرهنگ بدهد.
مقدار برقی که در حال حاضر در این روستا استفاده میشود، به اندازهای است که ما اجازه خدماتدهی آن را داشتهایم
علیرضا کاشی تأکید میکند: بدون این مجوز، امکان تأمین برق بیشتر برای اهالی روستا و کارگاه هنری سنگی واقع در روستا وجود ندارد.
مدیر کل اداره راه و شهرسازی خراسان رضوی در پاسخ به مسائل مطرحشده ازسوی شهروندان میگوید: مالکیت دولت در محدوده موردنظر قطعی است و صدور سند براساس قوانین و مقررات بوده است و همچنین به رسمیت یا غیررسمیت شناختن روستا ارتباطی با مالکیت دولت ندارد.
وحید داعی همچنین درباره ادعای مالکیت اهالی کلاتهسرهنگ توضیح میدهد: باید مختصات جغرافیایی ملکهایشان را ارائه کنند تا امکان اعلام نظر و بررسی برای ما میسر باشد. اما با عنایت به اینکه سند مالکیت دولت مبتنیبر قانون صادر شده و از منظر قانونی اهالی منطقه متصرف شناخته میشوند، به فرض هرگونه ادعای مالکیت اهالی، محمل قانونی ندارد و تعیین تکلیف آنها در چهارچوب قانونی امکانپذیر نیست و باتوجهبه قوانین مربوطه ارائه خدمات به متصرفین مقدور نمیباشد.
او درباره کلاتهسرهنگ میگوید: این را در نظر داشته باشید که طرح جامع و تفصیلی شهر مشهد برمبنای همه ملاحظات شهرسازی و وضعیت توپوگرافی زمین، ملاحظات زیستمحیطی، اجتماعی و... تهیه و مصوب شده است و یک سند قانونی بالادستی بوده، لذا امکان اظهار نظر دراینزمینه پس از ارائه محدوده موردنظر و انطباق با طرح فرادست امکانپذیر است.
شهرآرا محله تا رسیدن به نتیجه قطعی برای تعیین تکلیف وضعیت کلاتهسرهنگ، موضوع را دنبال میکند.
* این گزارش سهشنبه ۲۷ آذرماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۹۴ شهرآرامحله منطقه ۷ و ۸ چاپ شده است.