کد خبر: ۱۰۸۵۸
۳۰ آبان ۱۴۰۳ - ۰۹:۳۰

ماجرای ساخت اولین مسجد در خیابان یوسفیه مشهد

محمد وزیری می‌گوید: وقتی کار خرید زمین مسجد جفت‌و‌جور شد، همه اهالی دست‌به‌دست هم دادند. حتی بچه‌ها دانه‌دانه آجر می‌آوردند و دست ما می‌دادند. خانم‌ها چادر‌هایشان را گره می‌زدند و گچ درست می‌کردند.

از اولین ساکنان خیابان یوسفیه است. همان زمانی که نام محله را به «محدوده جنگل» می‌شناختند و دلیلش زمینی پر‌دارودرخت در آن حوالی بود که به بنیاد مستضعفان تعلق داشت. خاطره ساخت‌و‌ساز مسجد صاحب‌الزمان (عج) از زبان محمد وزیری که روزی از اعضای شورای روستا در این محله بوده، شنیدنی است.

 

گُل زمین‌های محل برای مسجد

حوالی سال‌۵۲ و ۵۳ بود که در حدود ۲۸‌خانوار در محدوده‌ای که امروز به خیابان نهضت و یوسفیه مشهور است، زندگی می‌کردند. آنها مسجد نداشتند؛ برای همین یکی از اهالی که او را به نام سیدحیدر یاهو می‌شناختند، ۲۵۰ متر زمین در بهترین مکان محله برای ساخت مسجد خرید.

محمد وزیری می‌گوید: سیدحیدر کاغذی را نوشته بود که این زمین را برای ساخت مسجد می‌دهد و آن را تحویل حاجی‌اشرفی و حاج‌حسن توسی داده بود. آنها هم با برگه‌ای که سیدحیدر امضا کرده بود، خوشحال آمدند و این خبر را به اهالی دادند. ما با چند‌نفر از بزرگ‌تر‌های محله، ازجمله حاجی‌محمدی که کدخدای روستا بود، مشورت کردیم و گفتیم درست است که الان این مساحت برای ساخت مسجد برای ۲۸‌خانوار کافی است، اما بعدا که تعداد خانواده‌ها در این محله زیاد شود، مسجد کوچک است.

کدخدا کمک کرد که آن ۲۵۰ متر را در محله فروختیم و با پول آن یک زمین پانصد‌متری کمی آن طرف‌تر خریداری کردیم. به قول معروف «گُل زمین‌های محل بود.» آن زمین پانصد‌متری متعلق‌به رضا نسری از اهالی وکیل‌آباد بود و، چون می‌دانست ما زمینش را برای مسجد می‌خواهیم، برای خرید زمین بسیار با ما راه آمد و توانستیم به قیمت خوبی زمین پانصد‌متری را بخریم.

محمدآقا به یاد می‌آورد که با چندنفر از اهالی نزد آیت‌الله شیرازی رفتند و ماجرا را گفتند که زمین ۲۵۰‌متری را داده‌اند و پانصد‌متری گرفته‌اند؛ «او هم کار ما را تأیید کرد و گفت، چون شما برای ساخت مسجد تبدیل به نحو احسن کردید، اگر اینجا هم نمی‌آمدید، گناهی برای شما نداشت.»

 

ماجرای ساخت اولین مسجد در خیابان یوسفیه مشهد

 

بچه‌ها هم پای کار بودند

وقتی کار خرید زمین مسجد جفت‌و‌جور شد، همه اهالی دست‌به‌دست هم دادند و پای کار آمدند تا مسجد محله‌شان را بسازند، از اعضای شورای روستا گرفته تا حاج‌حسن اشرفی و کریم سلیمانی و حاج‌محمد وزیری و قدیمی‌های محله به‌نوعی در ساخت مسجد سهیم بودند.

قدیمی محله رسالت ادامه می‌دهد: حتی بچه‌ها هم به ساخت مسجد کمک می‌کردند. هرکدامشان دانه‌دانه آجر می‌آوردند و دست ما می‌دادند که روی هم بچینیم و دیوار‌های مسجد زود‌تر روی هم چیده شوند. خانم‌ها چادر‌هایشان را دور گردنشان گره می‌زدند و گچ درست می‌کردند. اولش صدمتر بنا ساختیم و سقف آن را یک‌روزه ضربی زدیم. بعد کم‌کم مسجد را توسعه دادیم.

به گفته وزیری ۲۸‌خانوار بودند که با هم همدلی داشتند. از همان خشت اول تا‌زمانی‌که سقف را زده‌اند، زن و مرد و بچه با هم همکاری کرده‌اند. تعریف می‌کند: هیچ کسی منت سر دیگری نمی‌گذاشت و حتی اگر خسته می‌شدند با دل و جان کار را ادامه می‌دادند. از همان شروع هم هیئتی داشتیم که در روز‌های عاشورا مراسم داشت.

این هیئت به نام صاحب‌الزمان (عج) با دو هیئت دیگر در دو مسجد دیگر قاسم‌آباد جمع می‌شدند و در میدان آزادگان در محل مزار شهدا مراسم عزاداری خاصی برگزار می‌کردند. خدا بیامرزد اولین شیخ مسجد را. شیخ‌حسن از وکیل‌آباد می‌آمد. روضه‌ها و مراسم مسجد ما و مسجد قاسم‌آباد و حتی روضه‌های خانگی با او بود. دعای ندبه روز جمعه را هم از همان سال‌ها پایه‌گذاری کردیم و هنوز هم به آن پایبندیم.


* این گزارش چهارشنبه ۳۰ آبان‌ماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۹۵ شهرآرامحله منطقه ۹ و ۱۰ چاپ شده است.

کلمات کلیدی
ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44