عبدل پهلوان را همه میشناختند؛ پیرمرد خوشآوازه گلمکانی که نزدیک صدسال عمر باعزت داشت. او سال ۶۰ به رحمت خدا رفت ولی خون پهلوان منشی در رگهایش تا سه نسل دیگر خاندانش و بعدتر از آن هم ادامه پیدا کرد.
پسرش، محمدرضا، کشتیکجگیر حاذقی شد. نوههایش هرکدام خبره یک ورزش تخصصی مانند شنا و رزمی شدند و نبیرههایش مانند پویای نوجوان و پارسای هشتساله هم با اینکه هنوز سنوسالدار نیستند، مقامهای قهرمانیشان چندبرابر سنوسالشان است.
قرارمان با امید پزشک برای موفقیتهای بسیارش در ورزش رزمی کاراته و مربی و داور برتر بودنش بود، اما وقتی به منزلشان رسیدیم با دیدن مدالها و کاپهای قهرمانی که میتوانستند پذیرایی خانه آقای پزشک را فرش کنند، متوجه شدیم ما با چهارنسل قهرمانی در این خانواده مواجهایم.
پدر و مادر خانواده ورزشکار و هردو فرزندشان هم قهرمانهای آسیایی و کشوری سبک کیوکوشین ریوی کاراته هستند. رد این قهرمان پروری را که میان حرفهایشان میگیریم، میرسیم به ماجرای پدربزرگ پدر خانواده، پهلوانی زاده شهر گلمکان، به نام زندهیاد عبدلپهلوان که چوخهکاری نامی بود و در سال۱۳۶۰ از دنیا رفت و همه قدیمیهای گلمکان برای او حرمت بسیار قائل بودند.
بعداز آن محمدرضا، پدر آقای پزشک، عشق به ورزش در خونش ریشه دواند و شاگرد پهلوان وفادار شد و در کشتی کج تبحری به دست آورد.
آقاامید خوب در خاطرش هست که پدرش با اینکه کشتیگیر بود، هیچوقت به فرزندانش نگفت حتما کشتی را ادامه دهید؛ «ما چهارفرزند هستیم؛ سه برادر و یک خواهر. من و برادر بزرگترم در کاراته و برادر دیگرمان در کشتی و شنا و خواهرمان هم در شنا در سطح حرفهای ورزش میکنند. پدر با اینکه سالها بود خودش دیگر ورزش نمیکرد و سرگرم حل معادلات اقتصادی خانواده بود، در بیشتر مسابقاتمان برای حمایت از ما حضور داشت.»
هشتسالگی آقای پزشک شروع مسیری است که او را تا قهرمانی جهان و داور برتربودن در کشور و در سطح بینالملل میرساند؛ «دوست پدرم مربی من بود. من و برادرم امیر که یک سالونیم از من بزرگتر است، با هم پیش او میرفتیم که به ما رزمی یاد دهد. سال۶۹ مثل الان نبود که رشته ورزشی را خودت انتخاب کنی. به هر باشگاهی که نزدیک خانه بود، میرفتی. ما آن زمان در خیابان گاز ساکن بودیم و نزدیکترین باشگاه به منزل ما، باشگاه باغبان بود.
من پیش از اینکه در باشگاه کاراته ثبتنام کنم، عشق فوتبال بودم. استعداد بسیاری هم در آن رشته داشتم. اما درباره رزمی هیچ اطلاعاتی نداشتم و آن تابستان، اولینباری بود که من با ورزش رزمی از نزدیک آشنا شدم.»
تلخ و شیرین آن روزها برای امید پزشک که حالا بعداز ۳۴سال ممارست و تمرین در کاراته، روی نقطه اوج خود ایستاده است و دان۶ دارد، هیچگاه فراموش نمیشود. میگوید: «الان بچهها امکانات بیشتری دارند و خیلی راحتتر پیشرفت میکنند. آن زمان یک نفر نماینده استان بود و همه با نظر و سلیقه او باید پیش میرفتند. الان نمایندههای استان بسیارند و ما در همه سبکها نماینده داریم و هرکس با افکار خودش میتواند به موفقیت برسد.»
پدر با اینکه سالها بود خودش دیگر ورزش نمیکرد در بیشتر مسابقاتمان برای حمایت از ما حضور داشت
او از سال۷۹ مربی است و باشگاهداری میکند، اما به قول خودش هیچوقت فکرش در زمان کودکی به این آینده شغلی قد نداده و مثل خیلی از بچههای آن زمان، ذهنش سمت دکتر و مهندسشدن یا پلیسشدن میرفته است.
امید پزشک
قهرمانی مسابقات بین المللی کیوکشین ۱۳۸۱
قهرمانی مسابقات استانی سال ۱۳۸۳
قهرمانی مسابقات استانی سال ۱۳۸۵
قهرمانی مسابقات کشوری ۱۴۰۰
مقام سوم مسابقات جهانی ۲۰۲۱
وجیهه قانوندوست
قهرمانی مسابقات کاتا استان در سال ۱۳۹۹
مقام دوم مسابقات کاتا کشوری سال ۱۴۰۰
قهرمانی مسابقات کاتا استان سال ۱۴۰۱
پویا پزشک
قهرمانی کومیته مسابقات آسیایی ۱۴۰۲
مقام سوم مسابقات آسیایی کاتا ۱۴۰۲
رتبه دوم مسابقات بین المللی کومیته ۱۴۰۳
رتبه سوم مسابقات بین المللی کاتا ۱۴۰۳
پارسا پزشک
مقام دوم مسابقات استانی در سال ۹۶
مقام سوم مسابقات استانی در سال ۹۸
قهرمان مسابقات کشوری در سال ۹۹
قهرمان مسابقات کشوری در سال ۱۴۰۰
مقام دوم مسابقات کشوری در سال ۱۴۰۰
از سال ۷۹ همراه برادر بزرگترش که او هم چند قهرمانی آسیایی و جهانی دارد و همیشه همراهش بوده است، باشگاهی را تأسیس میکند؛ «وقتی هردو به کمربند مشکی رسیدیم، ذوق این را داشتیم که یک باشگاه راهاندازی کنیم و شاگرد داشته باشیم. پدر و مادرمان از ما بسیار حمایت کردند. رفتیم کمی نزدیک باشگاه مربیمان، باشگاه زدیم. من سال۸۰ تا ۸۲ رفتم خدمت و مربیگری را کنار گذاشتم.»
از سال۸۲ دوباره با امیرآقا باشگاه افتتاح کردند تا سال۸۵ که پدرشان به رحمت خدا رفت؛ «فوت پدر برای ما که علاقه زیادی به او داشتیم، اتفاق دردناکی بود. آنقدر حالمان بد بود که باشگاهداری را تا سال ۹۰ رها کردیم.»
در این سالها که امید پزشک، داوری مسابقات کشوری و جهانی را انجام میدهد، در کارنامهاش عنوان بهترین داور مسابقات بینالمللی ۲۰۲۴، بهترین داور مسابقات باکو۲۰۱۳، بهترین داور هیئت کاراته استان در سال ۱۴۰۱ و بهترین داور مسابقات کشوری ۱۳۹۸ در تهران را دارد و مقام سوم مسابقات کاتای جهان در سال ۲۰۲۱ را کسب کرده و چندین دوره قهرمان استان و کشور بوده و عضویت تیم ملی کیوکوشینریو در سال۲۰۲۱ را هم داشته است.
شیهان اصغر باغبان، استاد اول آقای پزشک، الان ۶۲سال دارد. امیدآقا معتقد است او و استاد دومش، شیهان حسن فیروزه هنوز جزو بهترینهای استان هستند؛ «در آن سالهای دور، کلاسها عمومی بود و کار مربیها هم بسیار سختتر. یعنی یک مربی باید سبکهای متنوع کاراته را به شاگردانش آموزش میداد و، چون آن زمان گوشی و فضای مجازی در کار نبود، مربیها نمیتوانستند بهراحتی کارشان را ارتقا دهند.»
در سال۷۸ اولین مسابقهای که شرکت میکند بهخاطر نداشتن هیچ پیشینه و سررشتهای از رقابتها، در سه بازی میبازد، اما از سال ۸۱ دوران قهرمانی برای امید پزشک در قهرمانی تعبیر میشود؛ «در مسابقات کیوکوشین بینالملل که خودش یک سبک بود و در مشهد برگزار شد، ششبازی داشتم و همه را بردم.
شاگردها بیشتر پدرم را دوست دارند؛ چون هر شاگردی با استاد خودش بیشتر انس میگیرد
مربی فکر میکرد برادرم، چون بدن ورزیدهتری داشت، آمادهتر است و میگفت او شرکت کند، چون بیشتر تمرین میکرد و من درگیر دبیرستان بودم. من برای اینکه به مربی تواناییام را ثابت کنم در آن بازی همه رقبا را ناکاوت کردم.»
وجیهه قانوندوست، همسر امیدآقاست. او علاوهبر مربیگری در رشته پیلاتس و کاراته، مقامهای استانی و کشوری در کاراته هم دارد. در ادامه حرفهای همسرش میگوید: ورزش برای ما پیوستگی داشت و اگر قرار بود به نتیجهای برسیم، باید از خیلی خواستهها در راه موفقیت شاگردانمان میگذشتیم. الان شاگردانمان زیادند و همسرم فقط ۱۳۰شاگرد مستقیم دارد و پانصدشاگرد زیرنظر او سبک کیوکوشینریو را یاد میگیرند.
من هم درزمینه کاراته و پیلاتس و اصلاح حرکتی آنقدر مشغولم که به سفر نمیتوانیم برویم؛ چون کسی مانند من پیلاتس را نمیتواند با شاگردانم کار کند. البته من برای مسابقات شهری و استانی همراه ورزشکارها هستم، اما در مسابقات کشوری و بینالمللی معمولا آقای پزشک و نماینده بانوان، بچهها را برای مسابقات کشوری و بینالمللی میبرند.
امید پزشک درباره دعاهای شاگردان پیلاتس همسرش در حق او، میگوید: خیلی از شاگردان همسرم که با آنها تمرینات اصلاح حرکتی کار میکند، دوست ندارند کلاسهایشان با فرد دیگر برگزار شود. خیلیهایشان میگویند دردهایشان در همین کلاس و با حرکات اصلاحی که وجیههخانم به آنها میگوید، رفع شده است. آنها معتقدند همسرم خیلی پرحوصله و دلسوز است.
وجیههخانم میگوید: رسم خوبی که باشگاه ما دارد، این است که امیدآقا برای علاقهمندی بچهها بسیار ارزش قائل است و فرقی ندارد که بچهای در رزمی استعداد داشته باشد. وقتی میبینیم شاگردان وسع مالی خوبی ندارند، سعی میکنیم هزینهها را تاجاییکه میتوانیم کاهش دهیم یا هزینه مسابقات را برای او تأمین کنیم.
پویا از مدرسه میرسد و به جمع ما میپیوندد. مادرش استکانی چای مقابلش روی میز میگذارد و میگوید: از بین اعضای این خانواده، پویا بیشترین تعداد مدال را دارد؛ با اینکه در دهماهگی اتفاقی برایش افتاد که یک پایش تا چهارسالگی در آتل بود و باید یک جفت کفش مخصوص میپوشید.
پویا میگوید: من با همان پایی که در آتل بود، چون میدیدم پدرم دائم مشغول ورزش و تمرین است، از همان خردسالی دلم میخواست مانند او مبارزه کنم و با همان آتل این جسارت را پیدا کردم که با پاهایم ضربه بزنم. اولش درد داشتم.
مادرم میترسید که مشکلی برای پاهایم به وجود بیاید، اما پدر دلگرمی میداد و میگفت تو میتوانی و بالاخره عشق من به مبارزه بر آن آتل سنگین پیروز شد. بالاخره به آرزویم رسیدم و علاوهبر دست توانستم از پاهایم هم در مبارزه استفاده کنم. اولش با درد همراه بود و بعد شش ماه، از آن درد هم خبری نبود. اوایل در خانه تمرین میکردم و کمکم آتل را باز کردم و به باشگاه رفتم.
هفتسالگی برای پویا شروع قهرمانی بود. سال۹۵ مقام دوم را در مسابقات استانی کسب کرد. البته در آن مسابقه هم ساق پایش بسیار درد داشت و مادرش ترسید، اما خودش مصمم بود که مسیری که پدر طی میکند، مسیر درستی است. شصتمقام آسیایی، بینالمللی، کشوری و استانی پویا با سختکوشی برای او بهدست آمده است.
مربی فکر میکرد برادرم، چون بدن ورزیدهتری داشت، آمادهتر است و میگفت او شرکت کند، اما در آن بازی همه رقبا را ناکاوت کردم
میگوید: در این سالها که ورزش حرفهای میکنم، بینیام، دندانهایم و مچ دستم گاهی شکسته است، اما دیگر هیچچیز نمیگذارد من از مسیر دور شوم.
بهترین تجربه مسابقه برای پویا مسابقات کشوری تهران در سال۱۴۰۰ است که هم به کمپ رامسر رفته بودند، هم توانسته بود در آن مسابقات، جزو معدود ورزشکارانی باشد که دو مقام اولی در کاتا و کومیته کسب میکنند.
پویا که عضو تیم ملی سبک کیوکوشین ریوست، بهعنوان کمکمربی کنار پدرش فعالیت میکند. او میگوید: البته شاگردها بیشتر پدرم را دوست دارند؛ چون هر شاگردی با استاد خودش بیشتر انس میگیرد. شاید دلیل دیگرش هم این باشد که پدر در عین سختگیر بودن، در کلاس خوشخنده و خوشرو هم هست، اما وقتی کار را به من میسپارد، من در زمان آموزش با بچهها جدی هستم و در زمان غیرکلاس با آنها شوخی و خنده داریم.
پارسا که تا حالا ساکت نشسته و نگران است که سریال موردعلاقهاش از تلویزیون پخش شود و او به خاطر مصاحبه نتواند آن را ببیند، میگوید: من هم در کلاس پدر، اگر شاگردها بخواهند تکنیکی را یاد بگیرند، به آنها آموزش میدهم.
پویا میگوید: پارسا از سهسالگی به ما ملحق شده است و در شروع با هم در خانه مبارزه میکردیم و اوایل که خیلی کوچک بود و به کلاس میآمد، زود خسته میشد و گوشهای از کلاس مینشست، اما از همان اول، عاشق این بود که همراه ما به باشگاه بیاید.
پارسا در سال۹۶ اولین مقام مسابقات استانی را تجربه کرد و دوم شد. پارسای یازدهساله چندین مدال استانی و کشوری دارد و با همین سن کم، برخی از فوتهای کوزهکری و فنون کیوکوشینریو را به شاگردان حتی بزرگتر از خودش آموزش میدهد.
پویا درباره برادر کوچکترش میگوید: پارسا ورزشکار خوبی است و کارش را هم بلد است و خیلی وقتها شاگردان باشگاه، برخی تکنیکها را از او یاد میگیرند. یک بار من داشتم به پدرم میگفتم که «دوست دارم در آینده معلم ورزش شوم و شغل دومم قهرمانی جهان باشد» که پارسا بین حرفمان آمد و گفت «اگر تو معلم ورزش شوی، من مدیر آن مدرسه میشوم.» بعد همه میخندند.
* این گزارش چهارشنبه ۱۶ آبانماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۹۲ شهرآرامحله منطقه ۹ و ۱۰ چاپ شده است.