محمد خسروی| قرار نیست همه بچهها دکتر یا مهندس شوند. جامعه ما به نیروی کار در همه عرصهها نیاز دارد. مهم این است که در کارَت موفق و برای جامعه مفید باشی. علیاصغر اکبری ۱۸ ساله یکی از نوجوانهای محله ماست که دو سال قبل، با افت تحصیلی روبهرو میشود و درسش را رها میکند و بهجای اینکه بیکار برای خودش بچرخد، به حرفه سیمکشی ماشین روی میآورد و حالا شاگرد ماهری شده است. در یک عصر گرم بهسراغش رفتم و ساعتی را با این نوجوان محله شهید قربانی به گفتگو نشستم.
پیداکردنش کار آسانی است، اما سرش حسابی شلوغ است. علیاصغر کمکدست اوستارضا است و بسیاری از خودروها را بازدید و رفعنقص میکند. چندمرتبه با او تماس گرفته بودم تا ساعتی با هم به گفتگو بپردازیم ولی او همیشه ابراز میکرد که سرش شلوغ است و وقت ندارد؛ بنابراین تصمیم گرفتم درحالیکه مشغول به کار است، مصاحبهام را انجام دهم.
در ابتدا از او میخواهم علت رویآوردن به سیمکشی را شرح دهد. او میگوید: از همان کودکی به کار فنی علاقهمند بودم. پدرم جوشکار اسکلت ساختمان است و اغلب تابستانها را بههمراهش جوشکاری میرفتم. درسهایم بد نبود و معمولا معدلم ۱۵ بهبالا میشد تا اینکه سال اول دبیرستان، درسهایم افت کرد و معدلم پایین آمد و انگیزهام برای ادامه تحصیل کم شد.
عهد بستم هرطور شده باید تا قبلاز اعزام به سربازی مهارت خوبی کسب کنم
علیاصغر درحالیکه سرش به کار خودش است، ادامه میدهد: تصمیم خودم را بهطورجدی گرفتم و با خودم عهد بستم هرطور شده باید تا قبلاز اعزام به سربازی مهارت خوبی کسب کنم. اصلا درآمد برایم اهمیتی نداشت. سال ۹۲ پساز ترکتحصیل چند هفتهای پیگیر کار بودم که حرفهای را یاد بگیرم تا اینکه ازطریق یکی از دوستانم، اوستارضا را پیدا کردم که سیمکشی خودروها را انجام میدهد و نزد او مشغول به کار شدم. ناگفته نماند که خانوادهام از این ماجرا بیخبر بودند و اگر متوجه میشدند من را منصرف میکردند. بالاخره پساز دوماه باخبر شدند و راضیشان کردم تا در همین سیمکشی کار کنم.
اکبری کسب مهارت را اولویت کار خودش قرار میدهد و اظهار میکند: من از همان اول به فکر کسب درآمد نبودم وگرنه شغل دیگری را انتخاب میکردم. روزهای اول که وارد سیمکشی شدم با آنکه آچار و ابزارآلات را تا حدودی میشناختم، در استفاده از آنها سرگردان بودم. رفتهرفته با حضور فعالم، کار را یادگرفتم و در کمتر از سه ماه فوتوفن کار را آموختم؛ چون در کار فنی سه ماه اول، استعداد میطلبد و بقیه کسب تجربه است.
غلیاصغر یکی از خاطرات کاریاش را اینگونه تعریف میکند: روزانه حدود ۱۵ تا ۲۰ ماشین را بازدید و رفعنقص میکنم. چندی قبل، یکی از دبیرانم خودرویش را به اینجا آورد. بهمحض اینکه دید در اینجا مشغولبهکار هستم، خوشحال شد و تشویقم کرد. چون در مدرسه بازیگوشیهای زیادی کرده بودم، با خنده گفت «بهتر که درس را ادامه ندادی!»
از علیاصغر میخواهم راز موفقیت خود را بیان کند و او میگوید: به نظر من، تمرکز و دقت از نکات اساسی برای یادگیری هر حرفهای است. اگر کسی میخواهد در کارش پیشرفت کند باید برایش وقت بگذارد و با شوروشوق هدف و کار را دنبال کند. اگر یک شاگرد کار سیمکشی را واقعا با پشتکار ادامه دهد، در ابتدا درآمدی ندارد ولی آینده خوبی برایش رقم میخورد. تلاش میکنم در آیندهای نزدیک اوستا شوم و برای خودم مغازهای بازکنم و چند شاگرد مثل خودم تربیت کنم.
او آنقدر به کارش علاقهمند است که میگوید: خیلی از والدین دوست دارند فرزندشان دکتر یا مهندس شود ولی اگر خدا در آینده پسری به من بدهد، دوست دارم مثل خودم وارد کار فنی شده و سیمکش شود تا برای جامعه مفید باشد.
علیاصغر از تجربیات خود در این دو سال یاد میکند و میگوید: در مدتی که شاگرد بودهام، یکبار هم نشده که کار مشتری را بد انجام دهم و ماشینی را بد یا ناقص تعمیر کنم. چندی قبل، شاگرد دیگر این تعمیرگاه با اتصال سیمهای خودرو باعث آتشگرفتن قسمتی از سیمکشی شد و من تا قبلاز آنکه اوستارضا برسد، آن را سریعا تعمیر کردم بهطوریکه متوجه نشد.
این نوجوان موفق درعینحال که از نظر مالی وضعشان معمولی است، در کمال قناعت میگوید: در زندگیام همهچیز دارم و کمبودی احساس نمیکنم و از خداوند فقط سلامتی را خواستارم.
مهدی اکبری (پسرعموی علیاصغر) که از او هم کوچکتر است، در تعویضروغنی کنار تعمیرگاه سیمکشی اصغر کار میکند. او علیاصغر را آدم موفقی میداند و به او افتخار میکند و تاکید دارد: اصغر آنقدر به کارکردن اهمیت میدهد که وقتی دید من بیکار هستم، مرا برای کار به تعویضروغنی آورد. الان، هم درس میخوانم و هم کار میکنم.
محسن علیآبادی ۱۷ ساله، شاگرد دیگر سیمکشی اوستارضا باتوجهبه اینکه اصغر را از هشت سال پیش که در یک محله زندگی میکردند، میشناسد، او را بهعنوان یک رفیق خوب و قدیمی معرفی میکند که بعضیاوقات برای آنکه کار را یاد بگیرد، به او سختگیری میکند.
در پایان، اوستارضا یعقوبی به شاگردان پیشین خود اشاره میکند و میگوید: حدود ۱۲ سال است که سیمکش خودرو هستم و تاکنون شاگردان زیادی نزد من کار کردهاند و برخی اوستا شدهاند. بهجرئت میتوانم بگویم که علیاصغر بهدلیل استعداد و پشتکارش با آنها متمایز است و آینده درخشانی خواهد داشت.
علیاصغر اکبری پساز دو سال دوری از درس، حالا دلش هوای درسخواندن کرده است. او دراینباره میگوید: کار سیمکشی بهلحاظ فنی و فیزیکی کمی دشوار است. با سختیهایی که در کارم دیدم، درسخواندن برایم خیلی آسان شده بود. دلم هوای درسخواندن کرد و تصمیم گرفتم در کنار سیمکشی، درس هم بخوانم تا اینکه در دبیرستان شبانهروزی ثبتنام کردم و هماکنون ادامهتحصیل میدهم.
*این گزارش یکشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۵ در شماره ۲۰۲ شهرآرامحله منطقه ۴ چاپ شده است.