درباره سعیده ساجدی نیا

سعیده ساجدی‌نیا خبرنگار مشهدچهره و شهرآرامحله ثامن است. او از سال ۱۴۰۰ این مسئولیت را برعهده دارد و هر هفته ظرفیت‌های هویتی و فرهنگی محله‌های منطقه ثامن مشهد را به مخاطبان معرفی می‌کند.

ورود ساجدی‌نیا به دنیای مطبوعات در سال ۱۳۸۰ با خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، بود و پس از آن با روزنامه‌های قدس، سایت شهر (شهرداری تهران) و علوم‌پزشکی مشهد همکاری کرده است.

او از سال ۱۳۹۶ در روزنامه شهرآرا مشغول به کار است.

سعیده

نوشته های سعیده ساجدی نیا در سایت مشهد چهره

سوداگری با زبان خارجی!

آقای مترجم در ادامه می‌گوید: همان‌طور که می‌گویند، همه‌جا خوب و بد دارد. در هر حرفه‌ و شغلی هم همه‌جور آدمی وجود دارد، اما دلیل نمی‌شود که با عینک بدبینی به همه افراد فعال در آن کسب‌وکار نگاه کنیم. من خودم به مترجمی اعتماد کردم و گروهی از زائران عرب را به او سپردم که به شمال ببرد، اما متأسفانه تا آنجا رسیده بودند، 7میلیون تومان از این بنده‌های خدا گرفته و رهایشان کرده و برگشته بود. با این حال، دلیل نمی‌شود که بقیه را هم با همان چوب بزنم!
کد خبر : ۱۷۷۳
۱۴۰۰/۰۸/۰۶ - ۰۰:۰۰

مشقت مشق زندگی

اینجا گرجی‌سفلی است؛ جزیره‌ای رهاشده میان 2تکه شهر. کمی بالاتر و پایین‌ترش جزو محدوده شهری است، اما گرجی‌سفلی همچون تافته‌ای جدابافته است؛ محروم از امکانات شهرنشینی. نزدیک به 35هزار نفر را در خود جای داده است و از نظر جمعیت ساکن، یکی از ابرروستاهای کشور محسوب می‌شود، اما حتی امکانات روستا را هم ندارد؛ نه زمینی برای کشت و نه خاکی حاصل‌خیز. در این میان یکی از دغدغه‌های فعالان اجتماعی، کمبود فضای آموزشی و نبود مدرسه بر اساس جمعیت دانش‌آموزی ساکن در گرجی‌سفلی است. مسئله‌ای که حالا با گذشت نزدیک به 2سال از شیوع همه‌گیری کرونا و الزام به غیرحضوری‌شدن مدارس، پررنگ‌تر شده و وضعیت معیشتی موجب شده است بر شمار بازمانده‌های از تحصیل افزوده شود.
کد خبر : ۱۴۳۴
۱۴۰۰/۰۶/۲۸ - ۰۰:۰۰

خانه جعبه‌های جادویی

ریشه علاقه مندی اش به این شغل به دوران کودکی بازمی گردد؛ وقتی که هنوز مدرسه نمی رفته، هرکجا رادیو و تلویزیون قدیمی و هر وسیله عتیقه یا دست دومی می دیده، چشم از آن برنمی داشته و برای به دست آوردن آن، حرص و ولع داشته است. خاطراتش را که مرور می کند، خوب یادش هست که اولین معامله را در هفت سالگی، یعنی زمانی که تازه به کلاس اول ابتدایی رفته، انجام داده است. تجربه‌ای شیرین و موفقیت آمیز که مسیر زندگی و کاری احمد مرادی را خیلی زود و در همان کودکی مشخص کرد.
کد خبر : ۱۳۸۵
۱۴۰۰/۰۶/۲۱ - ۰۰:۰۰

بانویی با کفش‌های آهنین!

به «بانویی با کفش‌های آهنین» معروف شده است. درِ هر خانه‌ای را که در محله ایثارگران بزنی و درباره مشکلات محله‌شان بپرسی، امکان ندارد که در میان صحبت‌های صاحب‌خانه حرفی از «بانوی کفش آهنی» به میان نیاید. فاطمه افشار را خیلی‌ها در این محله به واسطه پیگیری‌های مداومش برای رفع مشکلات ریز و درشت محله می‌شناسند، اما آنچه بیشتر از همه باعث شده خانم افشار در خاطره اهالی این محله ماندگار شود، نقشی است که وی در احداث اولین مسجد محله یعنی مسجد صاحب‌الزمان(عج) داشته است.
کد خبر : ۵۷۸
۱۴۰۰/۰۳/۱۹ - ۰۰:۰۰

ماجرای تشکیل شهرک اتوبوس‌رانی در غرب مشهد

یک روز همه افراد شاغل در سازمان اتوبوس‌رانی را جمع کردم تا زمین‌ها را قرعه‌کشی کنیم. چون زمین به تعداد همه نبود، به هرکس یک برگه قرعه‌کشی دادیم. در این میان عده‌ای تازه‌داماد و عده‌ای بی‌خانه بودند و بیشتر به این زمین احتیاج داشتند. پیش از قرعه‌کشی به راننده‌ها گفتم بالاغیرتا هرکس نیاز ندارد، قرعه‌اش را بگذارد و برود. تعداد زیادی از افرادی که حضور داشتند، قرعه را گذاشتند و رفتند.
کد خبر : ۵۳۶
۱۴۰۰/۰۳/۱۷ - ۰۰:۰۰

از گارد هواپیما تا افسر ویژه قتل!

تمایلی برای بیان خاطرات بد ندارد. انگار همین الان در همان صحنه‌ها قرار می‌گیرد. چهره‌اش ناگهان درهم‌کشیده و غمگین می‌شود. می‌گوید: حادثه خیلی تلخی بود که مریضم کرد. مردی بر اثر سوءظن، ابتدا 2فرزند کوچکش را در آشپزخانه حبس و در را روی آن‌ها قفل کرده و بعد همسرش را به حمام برده و رگ دست او و خودش را زده بود.حادثه‌ای که ابعاد رسانه‌ای به خود گرفت و معمای آن بعد از 15روز حل شد.
کد خبر : ۵۳۴
۱۴۰۰/۰۳/۱۷ - ۰۰:۰۰

نوای اذان زیر سقف آسمان

حقیقت این است که در محله ایثارگران که اتفاقا ساکنان اولیه آن را قشر جانباز و ایثارگر تشکیل می‌دادند، مردم تا همین چند سال پیش برای برگزاری نماز جماعت به خانه‌های همدیگر می‌رفتند و حتی هزینه ایاب و ذهاب امام جماعت را نیز بین خودشان تقسیم می‌کردند. فاطمه افشار که از سال 87 ساکن این محله شده است می‌گوید: در حدود سی چهل خانوار بودیم که به صورت نوبتی نمازهای جماعت ظهر و مغرب را در خانه‌هایمان برگزار و اهالی محل را نیز دعوت می‌کردیم.
کد خبر : ۵۰۲
۱۴۰۰/۰۳/۱۱ - ۰۰:۰۰

سرهنگ علیه رنج فراموشی

اگر در جنگ اسیر شوم، شرافت سربازی وطن را پاسداری خواهم کرد. اگر اسیر شوم، هیچ رازی از کشورم را بازگو نخواهم کرد. این‌ها فقط شعار نبود، بلکه در تمام سال‌های دفاع مقدس، با پوست و گوشت و استخوانمان عجینشان کردیم و هرگز ازشان دست نکشیدیم. در عملیات فتح خرمشهر، فرمانده گروهان یکم گردان 110 لشکر 77 بودم و از یکم تا سوم خرداد، 3 شبانه‌روز بیدار بودیم؛ این‌ بخشی از روایت مرد سال‌های جنگ، سرهنگ قاسم کریمی، است که در سال 85 از نیروی زمینی ارتش لشکر 77 خراسان بازنشسته شد و از آن سال به بعد به خاطره نگاری از سال‌های جنگ ایران و عراق مشغول شده است
کد خبر : ۵۰۱
۱۴۰۰/۰۳/۱۱ - ۰۰:۰۰

روایت ساخت مسجد خاطره‌ساز بحرآباد که تنها حامیانش مردم بودند

قدیمی‌ها به این ضرب‌المثل اعتقاد عجیبی دارند که می‌گوید «از تو حرکت، از خدا برکت!». موضوعی که اهالی محله بحرآباد درباره ساخت مسجدشان، آن را با پوست و گوشت لمس کرده‌اند. شاید در هیچ جای ذهنشان خطور نمی‌کرد که با دست خالی و بدون همراهی و کمک سازمان‌های متولی بتوانند پا در مسیر بنا کردن مسجد بردارند، اما یاعلی گفتند و صفر تا صدش را به‌صورت خودیاری ساختند.
کد خبر : ۴۸۱
۱۴۰۰/۰۳/۱۰ - ۰۰:۰۰

ارثیه مادر برای دختر

دخترِ «حاج خانوم سادات» بعد از مادر عَلَم او را بر زمین نگذاشته و ادامه دهنده کارهای خیرش شده است. فاطمه دُرج‌ور، دکترای هنرهای تزئینی، دارد و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد است. او می‌گوید: «مادرم با مرگش زندگی من را به دنیای دیگری پیوند داد. دنیایی که از جنس مادرم بود و رنگ و بوی او را داشت.»
کد خبر : ۴۷۹
۱۴۰۰/۰۳/۱۰ - ۰۰:۰۰