پدر شهلا، دختر دوازده ساله گلشهر ی میگوید: وقتی که رفتیم برگه اهدای اعضای بدنش را امضا کنیم، یک صحنه دلم لرزید. گفتم خدایا امضا کنم؟ خود دخترم راضی است؟ بعد دیدم دستم آرام شد.
امیدِ نوری، مؤسس و درواقع مدیرگروه نور امید است. او با وجود سن کمی که دارد، از بنیانگذاران اپرا در افغانستان محسوب میشود و اولین خواننده اپرای افغانستان است.
سه روز در هفته، خانمهای گلشهر مینشینند پای درس و بحثهای حاجآقا توحیدی ۷۷ساله؛ درست مثل یک آیین ماندگار که در این هفده سال، فردبهفرد منتقل شده و مستمر مانده است.
حسین پورحسین میگوید: تمام مسئولان را دعوت کردم. از شهردار و فرماندار گرفته تا استاندار. روز افتتاح سینما، شهرداری تازه متوجه شد مثل اینکه جدیجدی دارد اتفاقهایی میافتد. از منطقه ۵ شهرداری مشهد آمدند و سینما را پلمب کردند؛ همان صبح روز افتتاحیه!
شهید غلاممحمد وحیدکَش در نیروی هوایی ارتش، به عنوان یک چترباز خدمت میکرده است. در یکی از حملات، جایی در میان آسمان و زمین، تیری قلبش را نشانه میگیرد.
آقای برزگر، صاحب زمین، به ما گفت: «سنگ بردار و تا جایی که توان داری آن را پرت کن. تا هرجا که سنگ افتاد زمین مختص مسجد است و میتوانی آن را بسازی».
مجموعه عکسهای جواد خلیلی از چندین دهه زندگی مهاجران افغانستانی در ایران حکایت دارد؛ از عزا و عروسی تا کار و کاسبی.






