جعفرسلیمی مربی باسابقه فوتبال میگوید خاطرههای بدش مدام در حال تکرار است و دوست دارد بازیکنانش حداقل هفتهای یک بار در چمن تمرین کنند.
مهدی حسینی عکاس افغانستانی است که هنوز وطنش را ندیده اما، عاشق افغانستان است و حس میکند کوچههای گلشهر بوی وطنش را میدهد.
سیدجواد رفائی ۴۱ سال دارد و دوست دارد یک گلخانه بزرگ بزند تا گل را بدون هیچ واسطهای به دست مشتری برساند.
داستان کبوتر سیاه امیرحسین خاورری، بحران هویت را فریاد میکشد. این کودک هشتساله با قلمش جادو کرده و انگار تمام درد سالهای سال مهاجرت پدرانش را در نوشتههایش نشان داده است.
سرهنگ محسن باقیزاده میگوید: در حالی که خانواده داخل مغازه رفته بودند، من فردی را دیدم که مشکوک بود. او خودروهای پارک شده کنار خیابان را برانداز میکرد.
در ایام انقلاب و جنگ دو نوجوان نامههای مردم گلشهر را به دستشان میرساندند بدون اینکه استخدام اداره پست باشند.
برادران جاویدان در ابتدای گلشهر و در نزدیکی بازار ملل، کارگاهی دایر کردهاند و به تولید قطعات چوبی و ام دی اف با دستگاه برش لیزریشان مشغول هستند.