مجید زارع میگوید: از سال ۱۳۸۰ که به عنوان یک نجاتگر حرفهای وارد دنیای حوادث شدم، شاهد صحنههای تلخی بودم. به عنوان نمونه در زلزله کرمانشاه، بم و کرمان، سیل گلستان و سیستان و بلوچستان، انفجار قطار نیشابور و خیلی دیگر از این موارد حضور داشتم. آنقدر شرایط سختی بود که حتی نمیتوانم به آنها فکر کنم؛ البته که برای یک امدادگر به خاطر سپردن تلخیها کار درستی نیست. ما برای حمایتهای تیم عملیاتی خود، طبق آموزشهایی که دیدهایم باید نقاط مثبت بازخورد عملیات را به عنوان تجربه حفظ کنیم و خاطرات بد و دلخراش را از ذهن خود خارج کنیم.
محله عبادی بخش ابتدایی خیابان آیتالله عبادی است که اکنون از میدان شهدا تا پل کابلی امامحسین (ع) کشیده شده و تا پیش از سال ۱۳۸۳ خواجهربیع نام داشت و بعد از درگذشت آیتالله سیدمهدی عبادی، امامجمعه وقت مشهد، به نام ایشان نامگذاری شد. تا پیش از سال ۱۳۴۵ این محله از میان باغات «امین» و «نکاح» میگذشت. محله عبادی جزو چهارمحله کوچک، اما پر تراکم مشهد است.
دکتر درمانگاه گفت از همه خانواده باید آزمایش گرفته شود. کرونای همهمان مثبت شده بود. به دستور دکتر در بخش بیماران کرونایی بیمارستان امام رضا(ع) بستری شدیم. روزهای بسیار سختی بر ما گذشت. بعد از گذشت 2هفته حال من، همسر و پدرم بهتر شد. از بیمارستان مرخص و در قرنطینه خانگی بودیم. اما چون بیماری به ریههای مهدی آسیب زده بود بستری ماند و در نهایت هم
فوت کرد و ازمیان ما رفت.
دکتر مظفری با وجود سالها طبابت نه خانهای دارد و نه ماشینی! از همان سالی که به مشهد آمده تا حالا در خیابان عبادی مستأجر است، خودروی شخصی هم ندارد. او همه ویزیتی که مردم میدهند را به حساب رهبری واریز میکند چون اعتقاد دارد اگر امام قوی باشد با قدرت بیشتری به مردمش رسیدگی میکند.


