این چهار پیرمرد، با کولهباری از تجربه حالا به این نقطه رسیدهاند، به این کارگاه کوچک بیستمتری و یک دار قالی.
تعمیرگاه سیدمهدی موسوی آنقدر تمیز و مرتب است که انگار چند روزی بیشتر نیست که راه افتاده. میپرسیم تازه به اینجا نقل مکان کردهاید؟ میگوید از سال ۱۳۵۸ که مغازه راه افتاد روی تمیزی تعمیرگاه حساس بودم.
دیوانهای حافظ و سعدی و میرزادۀ عشقی جزو جدانشدنی مغازۀ کفاشی استاد محمد است و در زمانهای بیکاریاش، ناخنکی به هرکدامشان میزند و به قول خودش کیف میکند.
غلامحسن حداد تا همان لحظات آخر در کارگاه ش به روی همه هنردوستان باز بود و آرزو داشت کارگاه ش همیشه محل آموزش و یادگیری علاقهمندان به هنر باشد.
استادعلیاکبر صفارزاده شاید آخرین نفری باشد که از نسل شیروانیکوبهای قدیم مشهد مانده و هنوز از شغل سنتیاش محافظت میکند.
علی آشام از اولین تنورسازان مشهدی است که پیشترها آرزوها و رؤیاهایی برای شغلش داشت. حالا اما کارگاه ش دارد نفسهای آخر را میکشد.
سجاد عارف با همان پولی که از پس دادن ماشین دستش آمده بود، کارگاه را از پدر رهن میکند، مقداری پول برای حقوق چند ماه کارگران کنار میگذارد و کارش را شروع میکند.