کار ساخت راه آهن سراسری هنوز تمام نشده بوده که دستور می رسد نخستین خطی که باید احداث شود، گرمسار-مشهد است. 24 اسفند 1316 کار زیرسازی و ریل گذاری این خط با تشریفات رسمی آغاز می شود. هم زمان با رسیدن ریل ها به شاهرود و تکمیل شدن 315 کیلومتر از خط گرمسار- مشهد، آتش جنگ جهانی دوم دامن ایران را هم می گیرد و کار راه آهن مشهد نیمه تمام می ماند.
خیلی از مشهدیها هنوز بعد از گذشت سی و چندسال وقتی میخواهند از قاسمآباد حرف بزنند، میگویند اینجا بیابان لمیزرع بیآب و علفی بود که کمکم آباد شد! این گزاره سالهاست که دهان به دهان چرخیده و همه باورشان شده است که تا قبل از طرح تفصیلی معروف مهندس خازنی که در آن پایه و بنیان قاسمآباد گذاشته شد، اصلاً اینجا وجود خارجی نداشته است.
گزارهای که از بیخ و بن غلط است و شواهد بسیاری برای اثبات اشتباه بودن آن وجود دارد.
7 سال اول زندگی نه تنها همه توانشان را روی کارشان می گذارند بلکه توی محیط کارشان زندگی هم می کنند. نه از جهیزیه چیدن خبری بوده و نه از چشم و هم چشمی های مرسوم. مهمان که برایشان می آمد، او را روی پشت بام می بردند و چادر می زدند. بعدها که شرکت حیاط دار شد از فضای حیاط هم برای مهمانداری استفاده می کردند و به رؤیایشان که زندگی در سفر بود فکر می کردند.
پیچ و خم زندگی انسیه و مهدی به همین جاها ختم نمی شود. فقط یک قدم تا رسیدن به آرزویشان مانده بوده که سرطان مثل یک بمب روی سرشان آوار می سازد، ولی باز هم کارشان جنگیدن بوده است و تسلیم نشدن.
درس زندگی اش با سفر آغاز شد. از همان روز اول مدرسه، وقتی برای رفتن به کلاس، باید مسافت پنج کیلومتری روستای «کوشه» تا «کاخک» بیرجند را هرروز پیاده می پیمود. آن زمان فهمید که برای پیشرفت، باید سفر را ضمیمه زندگی کند. بعدها باز هم ادامه تحصیل بهانه سفرهایش شد. محمدعلی خطیب دوران دبیرستان را در شهر بیرجند، تربیت معلم را درمشهد، معلمی را در شیروان و دوره دانشگاه را مجدد در مشهد گذراند و در همین شهر نیز ماندگار شد. او که دانش آموخته 2 رشته تاریخ و زبان انگلیسی بود، به خوبی توانست این 2 را با هم به کار گیرد و یکی از نخستین و موفق ترین راهنمایان گردشگری خراسان شود.
در زمستان سال ۱۲۵۰ شمسی صدها تن از مردم مشهد در زاغهها، کلبهها و کوچهها جان سپردند. حتی کار به جایی رسید که اجساد مردگان که در سرمای هوا یخ زده بودند.