مهدی کشمیری، نوجوان سیزدهساله محله قرقی، مرغداری کوچکی را راه انداخته است و برای خودش درآمد دارد.
پدر با چشم بسته موی سر مشتری را اصلاح میکند و «پیرایشگر خلاق کشور» نام میگیرد و پسر نوجوان، عنوان «پنجهطلای ایران» را از آن خود میکند.
حسن دهشیری صاحب گرمابههای قدیمی «کارون» و «الماس» میگوید: آب مصرفی گرمابه الماس از قناب رکنآباد بود و به دلیل گوارایی و کیفیت خوبش طرفداران بسیاری داشت.
به شهر آدم کوچولوها میماند. شهری که به اندازۀ یک مغازۀ میوهفروشی دونبش در محلۀ شهید «مصطفی خمینی» کوچک شده است. میوهفروشی کوچک، هیچکدام سن و سالی زیادی ندارند، اما به خوبی از پس کار آدم بزرگها بر میآیند.
امیر احمدی میگوید: پستی و بلندیها را مانند پیچوخم گل و بوتههای روی قالی پشت سر گذاشتم. شب و روز برای هدفم جنگیدم.
رمضان کردستانی هشتادساله دلو ساز خیابان سرخس از هر از هر لاستیک فرسوده ماشین، هشت تا سطل درست میکند.
حسن کیخا که از همان کودکی در زمینهای کشاورزی بزرگ شده است به جای هر شغلی و به جای هر خدمتی کار و تلاش در زمینهای پدری را برگزیده و بیل به دست گرفتن و همنشینی با خاک و آب و آفتاب را به هر چیزی در دنیا ترجیح میدهد.






