گوهرشادآغا وقتی در 33سالگی پایش به مشهد رسید، هنوز جوهر مهر پادشاهی شاهرخ گورکانی بر پادشاهی ایران خشک نشده بود و خراسان روزهای آشفتهاش را سپری میکرد. باوجود این، او با محکمشدن فرمانروایی پسرش سلطان ابراهیم بر شیراز، با خواهر و مادرش راهی مشهد شد و در این شهر کلنگ ساخت بزرگترین مسجد را بر زمین زد.
سید مرتضی سادات فاطمی که آن زمان جوانی 25 ساله بود، یکی از قاریان این محفل پرشور بود. رهبر معظم انقلاب از او خواسته بود تا روزهای مختلفی در این جلسه شرکت کند و به تلاوت قرآن بپردازد. اما این تنها ارتباط سید مرتضی با معظمله نبود. مسجد کرامت یکی دیگر از پایگاههای رهبر معظم انقلاب در مشهد بود که به درخواست ایشان جلسه قرآنی با مدیریت استاد علی مختاری و استاد سید مرتضی سادات فاطمی راه افتاد. رهبر معظم انقلاب از اعضای ثابت این جلسه بودند و حتی زمانی که ایشان توسط ساواک ممنوعیت سخنرانی داشتند در این جلسات حضور پیدا میکردند و نوجوانان و جوانان قرآنی مشهد را تشویق میکردند.
بانو وحیده کفعمی خراسانی میگوید: زندگی با حاجآقا را دوست داشتم و برایم سخت نبود. درست است که مسئولیتهای زندگی و بچهها روی دوش من بود ولی ایشان بسیار همراهی میکرد. با همه گرفتاریها همیشه پیگیر کارهای بچهها بود و آن زمان که دخترم، فهیمه، قم زندگی میکرد و راه دور بود، مدام با تماس تلفنی جویای احوالش بود. زندگی ما متشکل بود از من، حاجآقا، بچهها و گروه حفاظت که همیشه همراه حاجآقا بود. حتی بیرون هم که میرفتیم حاجآقا با خودرو دیگری همراه تیم حفاظت میآمد.
یکی از عناصری که از بخش های اصلی معماری اسلامی است و زائران بسیاری را در بارش و آفتاب پناه می دهد، «رواق» است. رواق را ایوان، پیشگاه خانه و سایه بان تعریف کرده اند و در حرم به بناهای سرپوشیده ای گفته می شود که در اطراف بقعه مطهر قرار دارند. این مکان ها بسته به نیاز و هدف ساختشان، در ابعاد متفاوت و معماری های خاص، در دوره های مختلف به همت بانیان و معماران متعددی بنا شده اند.
وقف این زنان از آن جهت ارزشمند است که در روزگاری که زنان منبع درآمدی نداشتهاند و تنها درآمد آنها اموال به ارث رسیده به ایشان بود، تصمیم به وقف گرفتهاند. در لابهلای اسناد ۶۰ هزار برگی وقف که از دوران حکومت صفوی در اداره اسناد آستان قدس رضوی نگهداری میشوند، نام زنان در مقایسه با دورههای گذشته بیشتر به چشم میآید؛ دلیل آن هم شکوفایی وقف در دوران صفوی است.
در جوار مضجع نورانی امام هشتم (ع)، درست زیر سقف گنبدی مسجد گوهرشاد ، چشم، حُکم پرندهای را دارد که در باغهای بهشت از شاخهای به شاخه دیگر میدود. نقشهای اسلیمی تافته درهم، شکست نور در آینه ایوان مقصوره و دستی که سبز و فیروزهای را در کنار هم نشانده است تا اُخرایی گلهایی که هرگز به خزان نمینشینند، بیشتر به صورتت لبخند بزند، تنها گوشهای از زیبایی مکانی است که کلمات در توصیفش الکن هستند؛ مکانی که یادگار برجایمانده از بانویی فاضل است؛ «گوهرشاد» که نامش دوبار در کتیبههای این بنای تاریخی و مذهبی نقش خورده و مانا شده است. همت او بوده که مشهد قرن نهم را به شهری آباد تبدیل کرده و از آن پایتختی برای گسترش فرهنگ و توسعه علم میسازد. برابر اسناد برجایمانده و جوهر تقویمها 26 آبان سالروز پایان کار معماری این مسجد است که حالا خشتهای آن پانصدوهشتادوسومین سال از عمر خود را پشت سر میگذارند.