سیدحسن ایزانلو میگوید: فیلمساز اگر بخواهد در حوزه اجتماعی کار کند، باید ارتباط نزدیکی با مردم کوچه و خیابان داشته باشد. او بیتردید اثر این تلاش را در خروجی کارش خواهد دید.
صادق داوریفر، جوان مستندسازی که از محله طلاب مشهد راهی تهران شده است، او که دوست داشت طلبه شود حالا موضوع مستندهایش را به زندگی طلبهها اختصاص داده است.
اشکان ضیایی تعریف میکند: رفتم طبقه سوم و جایی برای نشستن پیدا کردم و آنقدر حالم بد بود که خوابم برد. ناگهان کنار دستیام با آرنج به پهلویم زد که «اسمت را اعلام کردند؛ نامزد دریافت جایزه شدی.»
فرشید تمری، کارگردان تئاتر و نمایشنامهنویس مطرح مشهدی، اثری را در حمایت از مردم غزه به روی صحنه میبرد.
ماشاءالله شاهمرادیزاده، بازیگر فیلم سینمایی اخراجیها ۳ و سریال دارا و ندار، به خاطر لهجه مشهدی که دارد بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
علینجات عباسی که یک خمپاره، چهره و بدنش را دگرگون کرد، میگوید: آقای دهکردی زندگی ما را بازی میکرد. هفتاد نفر بودیم و در همان جایی که به آن خانه ایرانیان میگفتند، زندگی میکردیم.
محمد ملتجی میگوید: جنگ شده بود و حکم مأموریت به جبهه به من داده شد. در آنجا به این فکر افتادم که برای رزمندگان تئاتر کار کنم. کار خوبی ارائه شد و رزمندگان نیز استقبال کردند.