ابراهیم عصار سالخورده، معروف به سرهنگ عصاران، رئیس پلیس سابق آگاهی استان خراسان رضوی خاطراتی از قاتل عنکبوتی مشهد دارد.
درِ سبزرنگ کلانتری ۳۴ به رویش باز میشود و دو سرباز وظیفۀ موتراشیده، برای خانمرئیس پا روی زمین میکوبند و خبردار و پاجفت میایستند.
سرهنگ محسن باقیزاده میگوید: در حالی که خانواده داخل مغازه رفته بودند، من فردی را دیدم که مشکوک بود. او خودروهای پارک شده کنار خیابان را برانداز میکرد.
مریم صارمی زنی چهلودوساله است. او سال 76 با مجید یادگارپور که یک سال از خودش بزرگتر و متولد سال 57 است ازدواج میکند. همان سال اول زندگی، همراه همسرش که در نیروی انتظامی خدمت میکند راهی نهبندان میشود، همسری که مأموریتهای کاریاش او را به کمینهای مرزی و مبارزه با اشرار میکشاند و شبهای زیادی به خانه نمیآید و این نیامدنها خواب از چشم تازهعروس او میگیرد.
اداره امور امانات و اشیای پیدا شده حرم مطهر رضوی یک نفر با عنوان جمعآور دارد که روزانه ۵ تا ۶ نوبت به بخشهای مختلف امانات سر میزند و اشیای پیدا شده را تحویل میگیرد و به دفتر مرکزی میآورد.