فدک محلهای جوان است که از سال ۱۳۶۵ به مشهد پیوسته. این محله بهصورت مستقل پیشینه تاریخی ندارد و در گذشته بخشی از زمینهای خینعرب بوده است.
سجادحسنزاده استاد مکانیک میگوید: از هفت شاگرد چهار نفرشان فقط در تعطیلات تابستان به تعمیرگاه میآیند. یکی از شاگردان هم از چند روز قبل کارش را شروع کرده است. شاگردی هم دارم که امسال سومین تابستان است که اینجا مشغول به کار است. او در کارش پیشرفت خوبی داشته است و تعمیر و باز و بسته کردن موتور خودرو را انجام میدهد و به یک استاد نیمهماهر تبدیل شده است.در گذشته شغل مکانیک ی به دلیل سروکارداشتن دائمی با روغن و بوی بنزین چندان مورد استقبال دانشآموزان نبوده است. اما چندسالی است که این دیدگاه تغییر کرده است.
داوود خسروجردی میگوید: آنهایی که میمانند آینده خوبی دارند. الان خودرو زیاد است و تعمیرکار خوب، مشتری خودش را دارد. به نظرم مکانیک های الان به خاطر اجارهها و هزینههای زیاد نمیتوانند چندان حقوقی به شاگردان دهند اما اگر کارآموزی باشد که از ابتدا دنبال پول نباشد و سختیهای اولیه را تحمل کند، بعد خودش میتواند مغازه دایر کند و درآمد خوبی داشته باشد.
برخی مشاغل همیشه مورد نیاز مردم هستند و با پیشرفت تکنولوژی، نیاز مردم به آن بیشتر هم میشود. درست مانند خدمات خودرویی که تمام افرادی که وسیله نقلیه دارند گذرشان به این حرفه خواهد افتاد. بیشتر آنهایی که خودرو دارند حتما در روزهای قبل از نوروز سری به مغازه تنظیم موتور زدهاند تا از صحت و سلامت خودروشان مطمئن شوند و به سفر یا گردشهای بیرون شهر بروند. عبدالرزاق منصوری، کاسب قدیمی محله 17شهریور، است که 30سال است در این حرفه مشغول است.
محمد نظام طلا میگوید: اولین اشتباه در کار ما آخرین اشتباه است. شلبودن یک پیچ یا جانخوردن کامل لنتهای ترمز میتواند فاجعهآفرین باشد به همین دلیل من بعد از پایان کار تعمیر و تعویض لنتهای ترمز خودرو توسط شاگردم، خودم در مرحله نهایی لاستیکها و لنتها را بررسی و بعد از مطمئنشدن از وضعیت لنت ترمزها اجازه بستن چرخها را میدهم.
حاج احمد رنگ آمیز طوسی یکی از سراج های قدیمی پایین خیابان بوده است. مغازه اش هنوز هم همان جاست، اما خودش دیگر بازنشسته شده است. حاج احمد حالا شب و روزش را با خاطراتش می گذراند؛ خاطراتی که از خلال آن می شود چندین دهه از تاریخ مشهد را به تماشا نشست. در آن زمان یک گاری یا درشکه که می آمد، اگر لوازم چرمی اش خراب بود، او درست می کرد و اگر چرخ و پَر ش خراب بود، گاری سازی بود. اگر هم اسبش نعل می خواست، نعل بندی بود. همه جور کاری که لازم بود، آنجا انجام می دادند. دیده اید که در یک گاراژ چند مکانیک هرکدام کار یک قسمت ماشین را انجام می دهند؟ آنجا حکم همین گاراژ ها را داشت.
علی امینی قصهای شنیدنی دارد، از کودکی دچار بیماری جسمی و حرکتی است، اما برخلاف همه این مشکلات مانند کوه استوار است و درکنار تحصیل و کسب علم، خرج یک خانواده را هم میدهد. از تعمیرات موبایل گرفته تا مسافرکشی! او وقتی فهمید که برای عمل جراحی و بهبودی جسمیاش باید رقمی در حدود 60میلیون تومان هزینه کند، بیخیال شده و خودش را به قضا و قدر سپرده است.