برخی مشاغل همیشه مورد نیاز مردم هستند و با پیشرفت تکنولوژی، نیاز مردم به آن بیشتر هم میشود. درست مانند خدمات خودرویی که تمام افرادی که وسیله نقلیه دارند گذرشان به این حرفه خواهد افتاد. بیشتر آنهایی که خودرو دارند حتما در روزهای قبل از نوروز سری به مغازه تنظیم موتور زدهاند تا از صحت و سلامت خودروشان مطمئن شوند و به سفر یا گردشهای بیرون شهر بروند. عبدالرزاق منصوری، کاسب قدیمی محله 17شهریور، است که 30سال است در این حرفه مشغول است.
محمد نظام طلا میگوید: اولین اشتباه در کار ما آخرین اشتباه است. شلبودن یک پیچ یا جانخوردن کامل لنتهای ترمز میتواند فاجعهآفرین باشد به همین دلیل من بعد از پایان کار تعمیر و تعویض لنتهای ترمز خودرو توسط شاگردم، خودم در مرحله نهایی لاستیکها و لنتها را بررسی و بعد از مطمئنشدن از وضعیت لنت ترمزها اجازه بستن چرخها را میدهم.
حاج احمد رنگ آمیز طوسی یکی از سراج های قدیمی پایین خیابان بوده است. مغازه اش هنوز هم همان جاست، اما خودش دیگر بازنشسته شده است. حاج احمد حالا شب و روزش را با خاطراتش می گذراند؛ خاطراتی که از خلال آن می شود چندین دهه از تاریخ مشهد را به تماشا نشست. در آن زمان یک گاری یا درشکه که می آمد، اگر لوازم چرمی اش خراب بود، او درست می کرد و اگر چرخ و پَر ش خراب بود، گاری سازی بود. اگر هم اسبش نعل می خواست، نعل بندی بود. همه جور کاری که لازم بود، آنجا انجام می دادند. دیده اید که در یک گاراژ چند مکانیک هرکدام کار یک قسمت ماشین را انجام می دهند؟ آنجا حکم همین گاراژ ها را داشت.
علی امینی قصهای شنیدنی دارد، از کودکی دچار بیماری جسمی و حرکتی است، اما برخلاف همه این مشکلات مانند کوه استوار است و درکنار تحصیل و کسب علم، خرج یک خانواده را هم میدهد. از تعمیرات موبایل گرفته تا مسافرکشی! او وقتی فهمید که برای عمل جراحی و بهبودی جسمیاش باید رقمی در حدود 60میلیون تومان هزینه کند، بیخیال شده و خودش را به قضا و قدر سپرده است.