برای بی بی اعظم حسینی این حس زیبا از همان دوران کودکی شروع شد؛ وقتی خاک باغچه کوچک خانه با دستانش در زلال آب در هم می تابید و ظرف های خاله بازی اش را می ساخت و زیر نور خورشید آن ها را خشک می کرد. بزرگ ترین عشقش سفالگری بود.
سال ها از آن زمان می گذرد و بی بی اعظم از کودکی اش فاصله گرفته است. او ساکن محله شهیدقربانی و کدبانویی تمام عیار است و از هر انگشتش یک هنر می ریزد، اما سفال و عشق به آن حرف اول را می زند.
محله شهید قربانی پرجمعیتترین محله مشهد است. بر اساس آخرین سرشماری، ۷۱ هزار و ۵۰۲ نفر در این محله سکونت دارند. محله شهیدقربانی تا حدود ۲۵سال پیش، همراه با محلههای اطرافش به محدوده التیمورمعروف بود. بعد از تقسیمبندی محلات بهدلیل سکونت شهید امیررضا قربانی، بهنام «شهید قربانی» نامگذاری شد.
بافت فرسوده و قدیمی در کوچه شهیدحسینیمحراب87 واقع در محله شهیدقربانی و کوچههای مجاور بیش از هر چیزی چشمگیر است. فرعیهای تنگ و باریک و جویهایی که میانه هرکدام از آنها را گرفته است، نخستین تصویر از کوچهای است که ورودی آن زمین بزرگ خاکی و رهاشدهای قرار دارد و به گفته اهالی بیشتر از 15سال به همین شکل مانده است. همه دلخوشی اهالی به استخری است که میتواند اوقات فراغتشان را پر کند.
زوجی جوان تصمیم گرفتند که خرج مراسم عروسیشان را همزمان با عید غدیر بهصورت اطعام ویژه افراد تهیدست صرف کنند. آنان در دورانی که شیوع کرونا بیداد میکند و برگزاری هرگونه دورهمی نتایج ناگواری به دنبال خواهد داشت، دست به این ابتکار زدند تا ضمن شادکردن افراد نیازمند به طوری شایسته به خانه مشترکشان پای گذاشته باشند. در ادامه جزئیات ماجرا را از زبان این نوعروس و نوداماد خواهیم شنید.
از روزی که ویروس کرونا جهان را تحتتأثیر قرار داد، اهمیت کار پرستاران بیشتر پیش چشممان آمد. تحمل چندساعته گانها در تابستان، بیداریهای شبانه و ندیدنهای چندروزه خانواده، فداکاریهایی نیست که به این زودی از ذهن مردم پاک شود. یکی از سختترین دوران کار پرستاران در این 2سال، تماشای پرپرشدن بیماران کرونایی جلو چشمشان بود. آنان که در خط مقدم مبارزه با این ویروس بودند، در این راه جانشان را نیز فدا کردند و به جمع شهدای سلامت پیوستند. روز پرستار بهانهای است تا نگاهی بیندازیم به داستان زندگی 4پرستار مشهدی که نشان میدهند در هر برههای آمادهباش هستند و جانشان را برای سلامتی مردمشان میدهند.
چندسالی میشود که قبولی در کنکور دیگر شکستن آن شاخ غول معروف نیست؛ دلیلش کمترشدن جمعیت شرکتکنندگان است یا زیادشدن تعداد دانشگاهها، موضوع بحث ما نیست. ورود به دانشگاه سخت باشد یا آسان، فرقی در احوال دوران دانشجویی ندارد. هر دانشجو داستان خودش را در عبور از سد کنکور دارد. برخی آنقدر قبل از ورود به دانشگاه سختی میکشند و درس میخوانند که ترجیح میدهند بعد از دانشجوشدن دستکم برای مدتی دور درسخواندن را خط بکشند! برخی سعی میکنند در کنار درسخواندن، خودشان را مشغول کاری دیگر کنند. عدهای هم دانشگاه برایشان صرفا محل تحصیل است و بس. روز دانشجو بهانهای است تا نگاهی بیندازیم به داستان 4دانشجو و یک مکان دانشجوپرور.
این روزها بهخصوص با شیوع ویروس کرونا، بیشتر مردم روزشان را با تماشای تلویزیون آغاز میکنند و به پایان میرسانند. وابستگی ما به جعبه جادویی تا این اندازه قوت گرفته است که خیلیها طاقت خاموشی آن را حتی برای یک روز ندارند و در صورت خرابی این وسیله، هرطوری شده، آن را در اولین فرصت تعمیر میکنند. در محدوده محله پنجتن آلعبا تعمیرگاه لوازم صوتیوتصویری علیرضا پهلوان شناختهشده است. مشتریان میگویند در این حوزه تخصص دارد و میتواند از ضبط خودرو تا الایدیهای جدید و حتی رایانه را تعمیر کند. علیرضا پهلوان متولد1361 و ساکن همین محله است.
کوچه پنجتن54 به طبرسیشمالی و دهمتری شهیدمطهری منتهی میشود. به همین دلیل یکی از کوچههای پررفتوآمد محله شهیدقربانی است. در این کوچه خانوادههای شهید ایزانلو، شهید غلامی، شهید مدافع حرم حسینی وبرادران شهید شکری ساکن هستند و به محله هویت بخشیدهاند. مسجد قائمیه یکی از مساجد فعال این منطقه است که خدمات زیادی را ارائه میدهدازجمله حمایت از نیازمندان، تأمین دارو برای بیماران محروم، برگزاری کلاسهای علمی و فرهنگی.