پدر شهید - صفحه 13

روایت مردی که در عزای پسرش سپید پوشید
سپاه مُصر بود که «خبری نیست» اما من که یقین داشتم پسرم شهید شده است، پنهانی چند عکس از او را برای مراسمش بزرگ کردم. چشم انتظار خبرش ماندم.
مرزبانان شهید، جانفدایان خاک وطن
مرز، همه اش نگرانی است، به همین دلیل باشنیدن خبر اعزام محمد به سراوان خیلی نگران شدیم. اما محمد در  این چهارماه خدمتش می‌گفت آنجا امن است.
ده سال فکر می‌کردیم علیرضا اسیر شده است
گفتند علیرضا بفا در قایق بوده و دیده‌اند که قایق منهدم شده است. اما پلاک یا اثر دیگری از او پیدا نکردند؛ به همین‌دلیل احتمال دادند که پسرم اسیر شده باشد.
فضل‌الله برهانی، گلاب‌پاش روزهای انقلاب، به پسر شهیدش پیوست
 فضل‌الله برهانی، گلاب‌پاش ۹۲ساله که در بیشتر راهپیمایی‌های مشهد از زمان انقلاب با پاشیدن گلاب ناب محمدی، نفس مردم را جلا می‌بخشید در اردیبهشت ۱۴۰۲ دار فانی را وداع گفت.
ماست کاسب خوش نام محله چهنو ترش نیست!
آوازه لبنیات‌فروشی و کره و ماست‌های خوشمزه، محمدجمعه صابری، پیرمرد آرام و خوش‌رو و مشتری‌مدار محله چهنو همه جا پیچیده و کلی طرف‌دار دارد.
روایت ۹ سال دلتنگی مادرانه
معصومه بصیری مادری است که ۹ سال چشم به در دوخت و در نهایت استخوا‌های پسرش را به آغوش کشید. شلمچه محل عروج احمد اسکندری فر، پسر ۱۸ ساله‌اش بود.
از میز دانشگاه تا میدان شهادت
شهید مهدی منصوب بعد از قبولی مجدد در دانشگاه به او گفتم فکر درس باش و کمتر برو جبهه، سرش را زیر انداخت و هیچی نگفت. بعد‌ها دیدم جواب من را در یکی از کتاب‌های اشعاری که از روی آن مداحی می‌کرد داده است.