پدر شهید

امداد غیبی باران در آزادسازی «بستان»
سرتیپ دوم پاسدار مجید توکلی، فرمانده شناسایی عملیات طریق‌القدس، یکی از ۲۲ نفری است که برای شناسایی منطقه به‌مدت ۹۰ روز در شنزار‌های پشت بستان در شرایط سخت زندگی کرده است. او می‌گوید: عملیات آزادسازی بستان، بیشتر شبیه معجزه بود و با هیچ تاکتیک نظامی قابل اجرا نیست، دراین عملیات ده‌ها تانک نظامی که هرکدام بیشتر از 50تن ورزن داشتند باید از تپه‌های شنی با شیب 45درجه عبور می‌کردند، باور همه این بود که تانک‌ها در شن‌زار گیر می‌کنند اما همان جا باران شدیدی شروع به باریدن کرد و مسیر حرکت تانک ها آبپاشی، کوبیده و سفت شد.
کلیددار مسجد،‌ مرزبان «جکیگور»
در تمام کوچه‌پس‌کوچه‌های محله نام و نشانی از این شهید پیدا می‌شود. قدم به قدم عکس او روی در و دیوار کوچه‌ها به چشم می‌خورد و نامش از زبان افرادی که او را می‌شناسند نمی‌افتد. حالا دو ماه از پرکشیدن شهید مجید تلوک می‌گذرد و یاد او هنوز در دل اهالی زنده است. یاد جوان خونگرم و پرانرژی و کمک‌رسان محله که در تمام رویدادهای محلی حضور داشته، عضو فعال بسیج بوده است و کمک حال دردمندان. بنا به دغدغه‌هایی که داشته است دست روزگار او را به شغل مرزبانی می‌رساند، به نقطه‌ای مرزی و دورافتاده در استان سیستان و بلوچستان. غروب سیزدهم مهرماه ١٤٠٠ اما در سانحه رانندگی و واژگونی خودرو در محور جکیگور پر می‌کشد و برای همیشه می‌رود.
یک مزار خالی، یک قاب عکس، یک مادر چشم به راه
پدر شهید ضمیری سال ۵۹ زمان کار از پشت‌بام سقوط می‌کند و از کار افتاده می‌شود. این باعث می‌شود که محسن ۱۳ ساله مدرسه را رها کند و به کسب روزی برای خانواده خود مشغول به کار بنایی شود. ۳ سال از روزی که محسن مشغول کار شده است، می‌گذرد و دوستانش را یک به یک می‌بیند که لباس رزم بر تن می‌کنند و راهی جبهه می‌شوند. شهید ضمیری نیز دیگر طاقت نمی‌آورد و با اینکه نان‌آور خانه بود با کسب رخصت از آن‌ها راهی جبهه می‌شود.
غلام‌حسین بر بال پرنده‌های سفید
در صورت نجیب مادر غمی عجیب نشسته است. غمی که از همه مخفی‌اش می‌کند و بعد از این همه سال، خودش را با مرور خاطراتش سرگرم می‌کند. خیلی وقت‌ها پنهانی یک دل سیر با عکس پسرش صحبت می‌کند و این‌طور دلش آرام می‌شود. معتقد است؛ این همه سال خدا صبر فراق را داده اما هنوز هم یاد پسر در ذهن و دلش جای دارد؛ رفتارهایش، کارهایش، حرف‌ها و خنده‌هایش. پدر هم صبورانه از مردمداری فرزندش غلام‌حسین می‌گوید، اینکه پسرش با آن سن کم هوای فامیل و دور و بری‌ها را داشت و همیشه به دیدارشان می‌رفت. پسر جوان 19ساله‌ای که در سال67 درست 40روز قبل از اعلام آتش‌بس جنگ ایران و عراق به شهادت می‌رسد.
شقایق‌ها، ایثار رسم شماست
یکی از خصوصیات اخلاقی شهید علی‌اکبر عباسی، حقیقت‌گویی بود. او هرگز هیچ چیزی را فقط برای خودش نمی‌خواست. پدر شهید می‌گوید: یکی از خصوصیات علی‌اکبر راست‌گویی و دفاع از حقوق انسان‌ها بود. بابت این صفت شهره بود و تمام کسانی که از او شناخت داشتند، می‌دانستند که اگر چیزی از او بپرسند، حتی اگر به ضررش هم تمام شود، حقیقت را خواهد گفت. به دلیل همین حقیقت‌گویی چندین مرتبه موقعیت‌های شغلی و اجتماعی خوبی را از دست داد.