جریان انقلاب من را هم کنجکاو کرده بود. هرشب خیلیها میکوبیدند میآمدند مسجد. آن روزها مسجد خارج از محدوده بود. مثل حالا نبود که مترو و اتوبوسهای مدلبهمدل خدماتدهی کنند؛ مردم پیاده میآمدند.بین نمازها امام جماعت سخنرانی میکرد، نه با ملاحظه و ملایم، بلکه تند و سخت؛ بهطوریکه هر لحظه میترسیدم بیایند در مسجد را ببندند، اما رژیم از پیربودن حاجآقا هراس داشت.
حاجمحمد جعفری، جایی در نوجوانی سرنوشتش به مشهد کوک میخورد تا در شکلگیری صحنههای انقلابی مشهد سهیم باشد. کارنامه انقلابیاش جای خالی ندارد و هنوز پاسدار انقلاببودنش مثل رودی در زندگیاش در جریان است.
کارمندان دوم، از محلات قدیمی مشهد است که طراحی منحصربهفرد آن، این محله را از دیگر محلات منطقه6 متمایز کرده. یکی از معابر اصلی محله کارمندان دوم، خیابان شهیدرستمی۱۶ است؛ معبری طولانی که از معابر پررفتوآمد محله به شمار میرود و فضاهای فرهنگی مختلف را در خود جا داده است؛ از مسجد و مدرسه بگیرید تا بوستان و فضاهای تفریحی. این کوچه از یکسو به خیابان شهیدرستمی و از سوی دیگر به خیابان شهیدباقری میرسد.
درباره واقعه 22آذر میگوید: سال57 رئیس بخش زنان و زایمان بودم. در آن روز یک صندلی برداشتم و جلو در اتاق رئیس بیمارستان دکتر «خسرو آروند» گذاشتم تا تحصن کنم. او هم فردی انقلابی بود و از جریانهایی که در شهر میگذشت، اطلاع داشت. هنگامی که متوجه شد جلو در اتاقش نشستهام، علت را جویا شد. به او گفتم متحصن هستم. او با تعجب پرسید: یعنی چی متحصن هستی؟؛ گفتم با توجه به اتفاقهای اخیری که در شهر و بیمارستان افتاده است ناراحتم و میخواهم که با این حرکت از مردم و انقلاب حمایت و خشم و ناراحتیام را از رفتارهای چماقداران حکومتی نشان بدهم.
علی فاتح میگوید: در سالهای اخیر، وقتی با بچههایی که در کنار من بزرگ شده و حالا جوان شدهاند صحبت میکردم و از آنها درباره مشکلاتی که دارند و اینکه چرا ازدواج نمیکنند میپرسیدم، آنها موضوع مسکن مطرح میکردند. البته منطقی بود و حق هم داشتند که از پا پیش گذاشتن بترسند. در نهایت، تصمیم گرفتم دو قطعه زمینی را هم که داشتم وقف ساخت مسکن کنم تا آنها سر و سامان بگیرند.تا امروز جز هزینه زمین، حدود یک میلیارد تومان صرف ساخت پانزده واحد مسکونی کردهایم اما هنوز برای به پایان رسیدن کار به سرمایه بسیار زیادی نیاز است.
مسجد فیل که از دوره قاجاریه به جا مانده است، از جمله مساجد فعال مشهد در سال ۱۳۴۲ بود که بیشتر در مخالفت با ماجرای انجمنهای ایالتی و ولایتی و لوایح ششگانه به شهرت رسید.
شهید هاشمینژاد از مبارزان برجسته با حکومت طاغوت در شهر مشهد بود. او با سخنرانیهای رسواگرانهاش چهره منفور حکومت را به مردم میشناساند. در این مسیر مورد اذیت و آزار حکومت پهلوی قرار گرفت و به زندان افتاد. مایل بود سخنرانیهای خود را با تلاوت قرآن آغاز کند. به همین دلیل، از سید مرتضی سادات فاطمی خواست به همراه او در جلسات شرکت کند و به تلاوت قرآن بپردازد.