چند سالی می شود که این کوه اسطوره ای دارد فرو می ریزد و همراه با خود، میراث هزاران ساله ایرانیان، رزق و روزی فارمدیان، پاتوق کوه نوردی خراسانیان و... را می برد. معدن کاران، نفس مردم فارمد را بند آورده و خواب و آرامش را از آنان ربوده اند. آنان برای برداشت آهک، تخریب را از بخشی از کوه که به «دُم اژدها» معروف است، شروع کرده اند. دینامیت هاشان را بر رگه های سرخ رنگی که نشانه خون اژدهاست، فرود می آورند و هم زمان چندین و چند زخم به پیکر تاریخ، گردشگری، محیط زیست، منابع طبیعی، اشتغال روستایی، ورزش کوه نوردی و... می زنند. آن هم تنها به بهای برداشت آهکی که به خاطر میل ترکیبی شدیدش با فلزات، حتی دیگر در صنعت ساختمان سازی هم کاربردی ندارد و فقط برای زیرسازی جاده ها از آن استفاده می شود.
محمدکاظم مظلوم سازنده پیست اسکی شیرباد میگوید: من از 20 سالگی اسکی میکردم. زمستانها با چند نفر از بچهها جمع میشدیم و میرفتیم دیزین تهران برای ورزش. سفری که یک ماه و اندی طول میکشید. در آن مدت همه فکر و ذکرم این بود که چرا مشهد پیست اسکی ندارد و ما مجبوریم این همه راه برویم تهران و کلی هزینه کنیم که میخواهیم اسکی کنیم. از طرف دیگر مردم در مشهد تفریح زمستانی درست و حسابی نداشتند و پیست اسکی بهانه خوبی برای باز شدن پایِ دیگر ورزشها و تفریحهای زمستانی به مشهد بود.
فاطمه جهانگیری کوهنورد ی را از 8 سال پیش شروع کرده و اکنون بیشتر قلههای استان خراسان را فتح کرده است. او میگوید: خیلی از ما کوهنوردی را یک ورزش میدانیم، اما به عقیده من کوهنورد ی کارخانه انسانسازی است، فقط کسانی میتوانند در این ورزش فعالیت مستمر داشته باشند که با درک درست از طبیعت و قوانین کوه خود را به دل طبیعت بسپارند و گامهای خود را همراه با کوه بردارند. حفاظت از محیطزیست و احترام به طبیعت دو اصل مهم است که باید همه رعایت کنند.
از کودکی دوست داشتم دوچرخه داشته باشم، اما تا 5سال پیش حتی یکبار هم دوچرخه سوار نشده بودم. یکی از دوستانم پیشنهاد داد که دوچرخهسواری یاد بگیرم و صبحها به جای ماشین با دوچرخه به بوستان بیایم. پیشنهاد خوبی بود، اما مشکلم این بود که نه دوچرخه داشتم و نه بلد بودم آن را برانم. باز هم به واسطه دوستان گروه نرمش صبحگاهی با پدر و دختری آشنا شدم که رایگان به افراد آموزش دوچرخهسواری میدادند. برای آموزش پیش آنها رفتم و روز بعد برای خرید دوچرخه اقدام کردم.
همه چیز از یک گروه تلگرامی شروع شد؛ گروهی از آقایان که در فضای مجازی دور هم گرد آمده بودند تا شاید گره ای از کار هم باز کنند و هوادار هم باشند و گاهی هم برای بهترشدن حال خود و دیگر اعضای گروه راهکاری ارائه دهند؛ مثل دورهمی و طبیعت گردی. «گروه کوهنورد ی و طبیعت گردی خاوران» یکی از خروجی های خوب این جمع دوستانه مجازی بود. گروهی که در ابتدای راه تعداد اعضایش به اندازه انگشتان دست نمی رسید و همه مبتدی بودند، با گذشت کمتر از ۳سال، موفق به صعود به بیشتر قلههای مرتفع ایران شدند. صعود به قله دماوند و برافراشته شدن پرچم گروه برخاسته از محله طلاب، بهانه ای بود تا به سراغ پایه گذاران و جمعی از اعضای این گروه برویم.