اینجا یک مسجد است که نوجوانانش زیر چتر اعتماد پیرغلامها رشد میکنند و درس زندگی یاد میگیرند و بچهمسجدیهای قدیمیاش، شدهاند بال و پر بچههای دهه۸۰ و ۹۰.
فاطمهسادات هاشمی میگوید: هر قدمی که برای روضه برمیدارم از خریدی که میکنم تا جارو و نصب بیرق عزای آقا، مدام زیر لب ذکر میگویم و شکر میکنم از توفیقی که شامل حالم شده است و میتوانم در خانهام پذیرای مهمان آقااباعبدالله(ع) باشم.
روضه خانه حاج غلامحسین، یک روضه هفتگی چرخشی بوده که هر هفته در خانه یکی از اعضا برگزار میشده، اما از سی سال پیش دیگر نچرخیده و اینجا ماندگار شده است.
حمید صداقت میگوید: پنجشش سال قبل به این فکر کردیم کاری برای درگذشتگانمان انجام دهیم؛ تصمیم گرفتیم عکسهایشان را روی دیوار حسینیه نصب کنیم. برای گرفتن عکسها خانهبهخانه رفتیم تا از خانوادههایشان عکس بگیریم.
محمود عرفان میگوید: از پانزدهسالگی مرحوم آذر اجازه داد نوحه بخوانم. اما از وقتی وارد نظام شدم، نباید کسی میفهمید نوحهخوانم. زمان شاه اگر میفهمیدند به جلسات عزاداری و هیئت رفتوآمد داریم، اذیتتمان میکردند.
طیبه زینعلیان میگوید: در محله مهدی آباد، روضههای خانگی برپا بود و در همه آنها خرما و حلوا پخش میکردند. بالای در منازل پارچه مشکی نصب شده بود. دورههای قرآن خانگی هم برای شهدا ختم برداشته بودند.
قدیمیهای مسجد بالاخیابان از ۳۰ سال پیش مراسم گلباران حرم را در روز ولادت حضرت رضا (ع) اجرا میکنند.