این نخستین ایستگاه صلواتی است که نوجوانها بهتنهایی راه انداختهاند و حتی تعدادی از آنها برای اینکه ایستگاه فعال بماند و جمع نشود، دور پیادهروی اربعین را هم خط کشیدند.
پدربزرگ احمدآقا شنیده بود اتوبوسی بهشکل کاروان شخصی، زائران را تا کربلا میبرد. خانواده هم وسایل مختصری برداشت و همراه این کاروان راهی شد. مسیری که اتفاقات عجیبی همراه شد.
راستکار میگوید: در کمتر از چندثانیه تصمیم گرفتیم از کپسولco۲ استفاده کنیم تا مواد غذایی آسیب نبیند. همین باعث شد شعلهها خاموش شوند و فقط بخشی از مواد غذایی کنار دیگ از بین برود.
حسین وثوقی میگوید: از میان خاطراتم، آن دفعه که بهخاطر خادمی حرم، اسمم در فهرست خادمان اعزامی به این سفر بهعنوان حاملان پرچم حرم رضوی به کربلا درآمد، از همه سفرها برایم متفاوتتر بود.
سیدرضا میگوید: این روضه امانتی است که از پدرم به ما رسیده و دهههاست ادامه دارد و امیدواریم بچههای ما هم این راه را ادامه بدهند. این مجلس یک سنت است که نسلبهنسل منتقل شده است.
احمد زارعزاده میخواست بانی خیر شود و مسافر جامانده را به اتوبوسی برساند که از محله عازم کربلا بود، اما دست بر قضا زیارت امامحسین(ع) نصیب خودش و همراهانش هم شد.
یکم مرداد سال ۸۸ بهدنبال حمله تروریستی به سه اتوبوس حامل زائران ایرانی حوالی مرز خسروی شصت نفر شهید شدند. یکی از این شهدا اکرم بیات بود که شکوفه صدایش میزدند.






