اولین روزهای کارم در روزنامه خراسان بود و قرار بود در سرویس فرهنگی و اجتماعی کار کنم، یعنی خودم علاقه داشتم که در این دو گروه باشم. صفحه حوادث نیز در همین گروه بود و سرویس مستقلی نداشت. خبرنگار و نویسنده صفحه حوادث هم آقای توپریز بود، مردی نازنین دوستداشتنی و کاربلد. به من گفت که میخواهم بروم دادگاه تو هم میآیی؟ گفتم: بله برویم. برای اولین بار دادگاه را از نزدیک میدیدم آن هم دادگاهی که پروندهای مربوط به قتل را بررسی میکرد. قاتل و خانواده مقتول و داستانهای روحآزاری که در این دادگاهها هست مرا که آدم صلحجو و دلنازکی بودم بهشدت تحت تأثیر قرار داد.
مجتمع فرهنگی زنده یاد وحید صادقیپور واقع در خیابان ابوطالب دارای 2 طبقه بوده که طبقه فوقانی آن سالن همایشی مجهز و بازسازی شده با ظرفیت 170 نفر است که برای برگزاری مراسمهای مختلف مانند همایشها، کنفرانسهای علمی و دانشجویی و .... مناسب است، طبقه اول آن نیز کتابخانهای با 2 هزار جلد کتاب در حوزههای مختلف علمی، داستانی، تاریخی و ... بوده که برای استفاده عموم آزاد است.
پیش از کرونا در آستانقدسرضوی درباره حرم مجازی فعالیتهایی شروع شد و در پلتفرمهای مختلف بهگونهای که مخاطب بهآسانی استفاده کند، فضای حرم و زیارت مجازی در اختیار زائران رضوی گذاشته شده بود. این درحالی است که با بیشترشدن استقبال مردم از این فناوریها، اداره رسانههای نوین و فضای مجازی آستانقدسرضوی توسعه پلتفرم واقعیت مجازی زیارت از حرم رضوی بهنشانی Haramvr.ir را آغاز کرد؛ برنامهای که برخلاف خیلی از تجربههای این فناوری، برای استفاده از آن هیچ نیازی به عینکهای مخصوص واقعیت مجازی نخواهید داشت.
بسیاری از ما از معلم ها توقع داریم فراتر از مردم عادی رفتار کنند، همیشه برای بچه ها الگو باشند، گرچه حقوقشان کم است دم نیاورند و با انرژی سر کلاس درس حاضر شوند.
سید مرتضی معتقد است سختی حفظ قرآن در ماندگاری آن است و خود اینکار سخت نیست. میگوید: اگر حافظان قرآن مرورها را درست انجام دهند و بتوانند قرآن را روان بخوانند، حفظ سخت نیست اما بعضیها این نکات را رعایت نمیکنند و کار برایشان سخت میشود. خیلیها میگویند یاد دارند. همین کلمه کار را خراب میکند. از جایی که میگوییم یاد داریم، دیگر تلاشی برای مرور نمیکنیم و این شروع خرابشدن حفظ است. ذهن بینظم میشود و حافظ دیگر علاقه خود را برای حفظ از دست میدهد.
گاهی معلمها فقط همان شیوه سنتی را یاد دارند و با همان روش خشک قدیمی میخواهند درس شیرین شیمی را به بچهها آموزش دهند که قطعا نتیجه خوبی ندارد. در بسیاری از مباحث کلاس، بچهها خود شیمی را بلد هستند ولی در بخش ریاضی و حل مسائل اشکال دارند. من فکر میکنم ایراد در آموزش ریاضی دبستان و پایه است. احساس میکنم بچهها از ریاضی میترسند و ارتباط برقرار نمیکنند. روش تدریس در جذب بچهها به یک درس خیلی مؤثر است. با اینکه شیمی در ظاهر درس سختی به نظر میرسد اما شاگردان من با عشق و علاقه این درس را میخوانند.
بیشتر این کودکان تجربه شادی ندارند. برای برگزاری کاروان شادی سالنهای فرهنگسراها یا مجموعههای ورزشی را اجاره میکنیم. در این جشنها آرزوی بچهها را میپرسیم تا در برنامه بعدی آرزوی تعدادی از آنها را برآورده کنیم. وقتی میبینند آرزویشان برآورده شده اشک شوق میریزند و از خوشحالی فریاد میزنند. بیشتر بچهها آرزوی دوچرخه یا رفتن به مدرسه را دارند؛ آرزوهایی ساده و کوچک که میشود برآورده کرد. تعدادی از بچهها درخواست سرپناه و خانه دارند که برای برآوردهکردن آنها از خیران و خیریههای بزرگتر کمک میگیریم.