آرایشگرها در معرض انواع ویروس و بیماری قرار دارند و یک غفلت در خراش دست یا پوست سر و صورت خطرات بسیاری برای آنها به بار خواهد آورد. آقا امیر میگوید: ما با امراض پوستی و بیماریهایی مانند ایدز و... روبهرو هستیم. کرونا نیز کار ما را حساستر کرده است. برخی از مردم فکر میکنند آرایشگری کار راحتی است اما اینگونه نیست و سختیهای خودش را دارد.
خودرو که داشته باشید به احتمال زیاد سر و کارتان به مغازه روکش صندلی و تزیینات خودرو میافتد. در نگاه اول این شغل خاص، زیاد به چشم نمیآید و به ظاهر ضروری هم تلقی نمیشود اما به سبب اهمیت دادن بیشتر خودروسواران به روپا بودن و تر و تمیزی و آراستگی خودرویشان، در گذر زمان بر تعداد صاحبان این شغل افزوده شده است. با اصغر محمودی فروشنده و نصاب روکش صندلی و تزئینات خودرو در محله جلالیه گپ و گفتی داشتهایم تا از جزئیات حرفهاش بشنویم.
همه چیز از انتخابات شورای اسلامی شهر تربت حیدریه در سال92 آغاز شد. من چراغ خاموش در انتخابات کاندیدا شدم. تنها ابزار تبلیغاتیام در این انتخابات، یک فیلم کوتاه بود که در قالب یک سیدی تبلیغاتی بین شهروندان توزیع شد، این سیدی تبلیغاتی که در قالب یک کار هنری تولید و بهطور زیبایی تدوین شده بود، به دست محسن وکیلی یکی از تهیهکنندگان زحمتکش صدا و سیمای مرکز خراسان رضوی رسیده بود که از من دعوت کردند که برای مجریگری در برنامه زنده امتحان بدهم.
از بزرگترین تفریحها و لذتهای زندگی کتاب است. مطالعه در ساعتهایی که افراد بیکار هستند و اوقات فراغتشان بهحساب میآید، باعث شده خیلیها کتابخوان شوند. برخیها آنقدر شیفته مطالعه بودهاند که کتاب به امانت میدادند. احمد بکتر که یکی از این افراد است، سالهای نه خیلی دور هر غروب با یک بغل کتاب در محله پیدا میشد و پشت سرش آدمهای دوستدار کتاب در مغازهاش صف میکشیدند.
قاسم قاسمی درباره شغلش میگوید: فضای کارواش باید بزرگ باشد و جایی به عنوان پارکینگ داشته باشد. حداقل فضای ممکن 250متر است. ضمن اینکه بحث تجاری آن نیز مطرح است. این شغل وابسته به نیروی انسانی است و یک مجموعه کارواش میتواند 20تا 25 فرصت شغلی مستقیم و غیرمستقیم فراهم کند و اشتغالزایی به وجود بیاورد.
فاطمه زیرک میگوید: دختران برگههایی را با دستخط خودشان تهیه میکنند و هر کدام به تعدادی که میتوانند در بین اطرافیان توزیع کنند برمیدارند و تا جلسه بعد آنها را پخش میکنند. هر کدام از دختران بیشتر این برگهها را توزیع کرده باشد هدیهای دریافت میکند. این شیوه کار مورد توجه یکی از مدیران مدرسه قرار گرفته بود و از دختر پاتوق مروارید خواسته بود این روش را به دیگر دانشآموزان هم آموزش بدهد.
در شغل کادوفروشیها همه چیز خوب بود تا این ویروس کرونا آمد و باعث کسادی، بسته شدن و حتی ورشکستگی برخی همکارانمان شد. با شیوع کرونا و ممنوعیت تجمعات خانوادگی، عروسیها و جشنها، دیگر میهمانی نبود که فردی بخواهد کادو یا هدیهای بخرد. بسیاری از همکاران ما به دلیل نداشتن پول کرایه مغازه، این شغل را کنار گذاشته و به شغل دیگری مشغول شدهاند. آنهایی هم که مثل من ماندهاند دعا میکنند که هرچه سریعتر این بیماری کرونا برود و کار آنها دوباره رونقی پیدا کند.