مهگل موسوی جوانی است که در رشته شیمی تحصیل کرده اما به نقاشی علاقه بسیاری دارد. این دختر دهه هفتادی بدون هیچ نوع آموزش نقاشی و فقط با دیدن عکسها و فیلمهای اینترنتی نقاش شده است.
سینا و سجاد نوزدهسال دارند و از آن زمان تا حالا در بیشاز 10جشنواره و مسابقه حضور داشته و علاوهبر چندین مقام استانی، سال98 در مسابقه فرهنگی هنری «فردا» مقام دوم کشوری را به دست آوردهاند. آنها برای صداوسیما، آستان قدس رضوی، آموزشوپرورش و چند دانشگاه نیز بازیهای رایانهای ساختهاند.
از چهارسالگی رایانه جزو وسایل بازیاش بود اما از دوسال پیش که بهدلیل شیوع کرونا، حضورش در فضای مجای و شبکه آموزشی شاد بیشتر شد، اینترنت رایگان دراختیارش قرار گرفت و شروع کرد به دانلود مطالب مربوط به برنامهنویسی. همین موضوع، مسیر زندگی او را عوض کرد.
کتابخانه آیتالله حاج شیخ هاشم قزوینی یکی از قدیمیترین کتابخانهها در منطقه۶ است. ساختمان شماره یک آن در سال۱۳۶۹ در خیابان محمدآباد ساخته میشود. بعدها در سال۸۶ ساختمان شماره2 هم در همان خیابان در محله شهید رستمی بنا میشود و به بانوان اختصاص پیدا میکند. به گفته اعضای کتابخوان این کتابخانه اینجا یکی از کاملترین کتابخانههای شهر محسوب میشود. این کتابخانه کوچک جای خیلی چیزها را برای آنها پرکرده است، تمام تفریحهایی که از آن محروم بودهاند، تمام سفرهایی که نرفتهاند. بچهها دنیا را لابهلای این قفسهها گشتهاند. برای آنها اینجا چیزی بیشتر از یک کتابخانه است. این را از لابهلای حرفهایشان میفهمم. وقتی که متوجه میشوم تمام خاطرات مدرسه و دورهمیهای دوستانهشان به همین کتابخانه وصل میشود.
متاورس ایدهای بود که یکماهه جمع شد ولی بسیار خوب از کار درآمد و «سفر در زمان» نام گرفت. در این ایده فرد میتواند بهطور مجازی دوره تاریخی خاصی را در مکانی تاریخی تجربه کند و در آن دوران تاریخی با شخصیتها، مردمان و حتی حاکمان آنجا صحبت کند. اما اجرای این پروژه خیلی سخت است، برای اینکه خود متاورس یک علم تازه در دنیاست و تعداد محدودی کنفرانس و پژوهش درباره آن شده است.
دانشآموز دبیرستان شهید عباسی2 در محله امام هادی(ع)در کارنامه علمیاش رتبه عالی کشوری دارد. شکیلا فَکاری بگلر سال گذشته بهطور مجازی در آزمون کشوری زیست فناوری شرکت کرده و توانسته این رتبه را به دست آورد. رشتهای که در آن دانشآموزان با دنیای زیستشناسی و فناوری بیشتر آشنا میشوند و به عضویت باشگاه دانشآموزی در میآیند.
فاطمه میگوید:بهطور اتفاقی در گروهی مخصوص حافظان قرآن عضو شدم. میخواستم از گروه بیرون بیایم اما ماندم. مدتی گذشت و خانمی از تبریز به نام خانم نوظهور که اسم کوچکش یادم نیست فایلهای صوتی در گروه گذاشت و روند حفظ قرآن خودش را توضیح داد. صوتهای آن خانم را گوش دادم و علاقهمند به حفظ قرآن کریم شدم. همین که صوت ها را گوش دادم با خودم گفتم این خانم توانسته پس من هم میتوانم. دوست شیرازی من هم خیلی انگیزه داد و شروع کردم.