این روزها درباره هوش مصنوعی میشود در همهجا شنید، حتی در جمع هنرمندان. نمونه اخیرش، نمایشگاه آثار نقاشی گروهی از نقاشان مشهدی با نام «ماشین طبیعی» در نگارخانه آسمان بود که میشد تأثیر گفتمانهای رایج درباره هوش مصنوعی را بر آثار بهنمایشدرآمده در آن مشاهده کرد. کارگاهی با همین موضوع، یعنی ارتباط هوش مصنوعی و هنر، چند روز پیش در دانشگاه اقبال لاهوری برگزار شد.
ما به همین بهانه بهسراغ رضا دیدهبان، مدرس این کارگاه، رفتیم و با او درباره هول و هراسهای مرتبط با هوش مصنوعی در حوزه هنر گفتوگوی کوتاهی کردیم. دیدهبان، هنرمند شناختهشده مشهدی، چند سالی است تمرکز خود را در برگزاری دورهها و همایشهای آموزشی گذاشته است.
وقتی از او میخواهم خودش را در چند جمله توصیف کند، میگوید: «یک کارآفرین در حوزه فرهنگ و هنر». این کارآفرین در ۳۵ سال گذشته در زمینه برگزاری کلاسها و همایشهای آموزشی در رشته عکاسی و فیلمسازی فعالیت کرده و تأسیس اولین آموزشگاه سینمایی و عکاسی خراسان در سال ۱۳۷۴ و عضویت در هیئت مؤسس دانشگاه علمیکاربردی فرهنگوهنر مشهد در سال ۱۳۸۲ در کارنامهاش پررنگ است.
او که در بیشتر جشنوارهها، مسابقات و نمایشگاههای فرهنگیهنری در قالب شرکتکننده یا برگزارکننده، حضوری فعال داشته و تاکنون دبیر چندین جشنواره داخلی و بینالمللی بوده است، سال ۱۳۹۳ از ایران مهاجرت کرد و فعالیتهایش را در حوزه تدریس و تأسیس شرکتهای سینمایی و آموزشی در چند کشور آسیای میانه ادامه داد. اما بهگفته خودش دو سالی است که تمرکزش در ایران بیشتر شده است و در رشتههای نوین دیجیتال مانند انافتی و هوش مصنوعی کارگاههایی را برگزار میکند. گفتوگوی ما با این هنرمند مشهدی را در ادامه دنبال کنید.
- هوش مصنوعی چه فرصتهایی را میتواند دراختیار هنرمندان قرار دهد؟
هوش مصنوعی میتواند بهمنزله دستیار هنرمند، نقشآفرینی کند و خودش هم میتواند به خلق ایده بپردازد؛ البته آنچه اغلب از آن صحبت میشود، بیشتر جنبه شبهبازی دارد؛ مانند چت جیپیتی، ولی هوش مصنوعی همین الان بهسمتی رفته که کافی است سهدقیقه با شما صحبت کند تا بتواند روانشناسیتان کند، حتی بگوید تغذیه شما چگونه است یا چه رشته تحصیلی را بخوانید خوب است.
یعنی اینقدر هوشمند شده است که همهچیزِ شما را میتواند آنالیز کند. چطوری اینکار را میکند؟ الگوریتمهای مختلفی را بهعنوان داده در ابتدا به آن دادهاند و بعد قدرت پردازشش را آنقدر افزایش دادهاند که از آزمونوخطاهایی که مرتکب میشود، میتواند به خروجیهای جدیدتر و تازهتری برسد که اصلا روحمان هم از آن خبر ندارد.
- سؤالی که مردم اغلب با هراس میپرسند، این است که آیا زمانی میرسد که فناوری بر انسان مسلط شود، در حوزه هنر چطور؟ آیا این اتفاق، یعنی غلبه هوش مصنوعی بر هنرمند، پیشبینیشدنی است؟
همین الان این (غلبه فناوری بر انسان) اتفاق افتاده است. از روزی که تلفنهای همراه آمدند، حتی آنهایی که صفحه لمسی و نمایشگر دیجیتالی نداشتند، برایشان این اتفاق رخ داده است. الان شما گوشی همراهتان را که برمیدارید و وارد شبکههای اجتماعی میشوید، دقیقا همان چیزهایی را که دوست دارید، به شما نمایش میدهد. از کجا چنین تشخیصی میدهد؟ از واکنشهای شما، از رفتارهای شما. از روزی که ماشینحساب اختراع شد، هوش مصنوعی دارد اینکار را انجام میدهد، حالا به نوع دیگری.
در سرورهایی که پنجاه، شصت سال پیش در برخی کشورها وجود داشت، خود کامپیوتر براساس دستوری که به آن داده میشد، اطلاعات مدنظر را از انبوهی از اطلاعات طبقهبندیشده پیدا میکرد و به شما میداد. یعنی این، چیزی نیست که بگوییم الان ایجاد شده است.
بهتر است بگوییم ما الان تازه داریم دربارهاش آگاهی پیدا میکنیم. هوش مصنوعی همین الان هم وجود دارد و کارهایی را که به آن دستور میدهند، انجام میدهد. جدای از آن دستورها، خودش هم هوشمند شده است و تشخیص میدهد. میتوانید امتحان کنید؛ دو سه روز مدام به یک موضوع فکر کنید، بعد در فضای مجازی چرخ بزنید، بدون اینکه بروید دنبال آن چیز بگردید. میبینید به هرجایی میروید، آنچه به آن فکر میکردید، به شما نمایش داده میشود.
در هر سایتی تبلیغش را میبینید یا در فضای مجازی موضوعات مرتبط با آن به شما نشان داده میشود. یعنی حتی از واکنشهای لمس کردن و نگاه کردن شما، رفتارشناسی میکند و تشخیص میدهد که شما در این چند روز به فلان لباس یا خوراکی علاقهمند شدهاید. در هنر نیز همین کار را دارد انجام میدهد؛ مثلا گرایشهای هنریای که یک نفر میتواند داشته باشد را تشخیص میدهد.
- این موضوع در بازار هنر و خریدوفروش آثار هنری نیز تحولی ایجاد کرده است؟
قطعا. در چند سال گذشته تا به امروز در حوزه انافدی و متاورس فعالیتهای گستردهای را شاهد بودهایم. حتی در زمینه فروش آثار و قیمتگذاریهای عجیبوغریب آثار هنری، که اینها مباحث جدیدی هستند.
- معمولا وقتی از هوش مصنوعی حرف میزنیم، بیشتر بار منفی آن در ذهن مخاطب پررنگ میشود. درباره «هوش مصنوعی و هنر» این وحشت و هراس چقدر جدی و واقعی است؟
اگر منظور وحشت و هراس بر اذهان عمومی باشد که خب، معمولا برای هر چیز تازهای که به وجود میآید، چنین واکنشهایی هست. بهعنوان مثال، زمانی که دوربینهای دیجیتال به بازار آمد، خیلی از پیشکسوتان صاحبان سبک و اندیشه در عکاسی بهشدت با آن مخالفت کردند و آن را نمیپذیرفتند تااینکه کمکم کاربردها و جای درست عکاسی دیجیتال پیدا شد.
اکنون خیلی از همان مخالفان را سراغ دارم که دیگر حتی با موبایلهایشان عکاسی میکنند. این مثال را زدم که بگویم این ذهنیتها همیشه در برابر چیزهای تازه وجود دارد. اما داستان هوش مصنوعی کمی خطرناکتر است. درواقع آنها خطرناک نبودند ولی هوش مصنوعی خطرناک است؛ به این دلیل که ممکن است بهرهبرداری صحیحی از آن نشود.
هنرمند به کمک هوش مصنوعی میتواند ذهنیت خود را به بهترین شکل ممکن به عینیت تبدیل کند
- پس فکر میکنید باید به جنبه منفی و بار تهدیدکنندگی آن بیشتر توجه کنیم؟
بستگی به نوع کاربردی دارد که میخواهیم از آن داشته باشیم. مثل این است که یک نفر، قفلساز است و بلد است قفلی را باز کند. حالا مسئله این است که قفل را برای کسی که پشت در خانهاش مانده است، باز میکند یا از آن برای دزدی استفاده میکند. بزرگترین تهدید این است که هوش مصنوعی به دست شبههنرمندان بیفتد.
- یعنی میتواند تبدیل به ابزاری برای سوءاستفاده شبههنرمندان شود؟
اصلا شبههنرمند آن را خلق میکند. یعنی وقتی فرد با چنین فناوریای روبهرو میشود و میبیند ابزار و ادواتی را دراختیار دارد، ناگهان فکر میکند هنرمند است، درحالیکه چنین نیست و او فقط به آن ابزارها دستورهای مدنظرش را میدهد، بدون اینکه سبکها و اندیشهها و مراتب تاریخی هر رشته هنری را بشناسد. به این ترتیب، شبههنرمند زاده میشود.
- و نتیجهاش از بین رفتن اصالت هنر است؟
برای شبههنرمند بله. اما برای هنرمند نهتنها آن اصالت از بین نمیرود، بلکه میتواند از هوش مصنوعی بهعنوان یک دستیار، منشی، کارگزار، مشاور یا حتی کارگردان استفاده کند.
- در برابر تهدیدهای هوش مصنوعی در حوزه هنر، ما بیدفاع هستیم یا میتوانیم کاری انجام دهیم؟
ببینید تهدید انسانها هستند، نه هوش مصنوعی؛ چون هوش مصنوعی فرمانی را که شما به آن بدهید، اجرا میکند. اینکه ما انسانها چه فرمانی به او میدهیم، مهم است وگرنه تا اندیشهای، برنامه و الگوریتمی به آن داده نشود، هیچ واکنشی نشان نمیدهد. هوش مصنوعی به هرچیزی که ما به آن میدهیم، واکنش نشان میدهد، میتواند آنها را با هم ادغام کند و به اندیشه تازهتری برسد که پایهاش باز همان اندیشههای انسانی است که ما به آن دادهایم، بنابراین من هوش مصنوعی را خطر نمیبینم و معتقدم خطر همچنان خود انسانها هستند.
- فکر میکنید راهحل در امانماندن از خطرها و تهدیدها، افزایش آگاهی است یا اقدامات بازدارندهای باید پیشبینی شود؟
اقدامات بازدارنده که اصلا ممکن نیست. همانطور که بشر تاکنون نتوانسته است برای خیلی چیزها بازدارندگی ایجاد کند، برای این هم نمیتواند. فرهنگسازی و آگاهیدادن، تنها راه است که آن هم متأسفانه باز به انسانها برمیگردد. از روز ازل ما این قصه را داشتهایم که انسانها در جهل مرکب خودشان بودهاند و از ابزار و فناوری برای منافع شخصیشان استفاده کردهاند.
- آیا باید مسئولان و برنامهریزان تصمیمگیر با فرهنگسازی و افزایش آگاهی درباره کاربردهای مفید هوش مصنوعی، این مباحث را به گفتمان رایج جامعه بیاورند؟
این بحث همین الان هم به گفتمان جامعه آمده است و مسئولان در همهجای دنیا و نهفقط در کشور خودمان، همیشه چند گام عقبتر از جامعه هستند. آنها اغلب زمانی به فکر یک مسئله میافتند که آن مسئله در جامعه رشد کرده است. تازه بعد از آنکه آن مسئله شکل و قالب خودش را در جامعه پیدا کرد، مسئولان بهسمت بازدارندگی حرکت میکنند.
من فکر میکنم آنها باید مسئله را باز بگذارند تا فرایندهایی در قالبهایی مانند همایش، کارگاه یا هر چیز دیگری شکل بگیرد و آدمها خودشان بتوانند به این تشخیص برسند. این گونه، پاسخ بهتری میگیریم. یعنی بهجای بازدارندگی یا حتی تشویق، اجازه دهند هرکسی اندیشه و فرمی را که از این فناوری دارد، در یک قالب کنترلشده بروز دهد. انسانها خودشان آنقدر هوشمند هستند که درست را از نادرست تشخیص دهند.
- رویکرد دانشگاهها دربرابر این موضوع چه میتواند باشد؟
تا این لحظه که دانشگاهها قوت و قدرتی درباره این موضوع نداشتهاند و این شاید بهدلیل ساختارهای از بالا به پایینی باشد که برایشان تعریف شده است. دانشگاهها معمولا قدرت مانور و تصمیمگیری جدی در این حوزهها را ندارند و به یک بالادستی متصلاند که خطمشیها را به آنها میدهد. این توضیح را دادم که بگویم شاید آنها تمایل داشته باشند اقداماتی در این زمینه انجام دهند، ولی مجاب کردن سطوح بالادستی، این فرایند را کُند کرده است. اما چه بهتر که دانشگاهها اینکار را انجام دهند؛ چون دانشگاهها محل دانش هستند.
امیدوارم در آینده این اتفاق بیفتد. رشتههای تحصیلی مرتبط با هوش مصنوعی درحال تدوین هستند، اما نه در ارتباط با هنر، بلکه بیشتر در بخش زبان برنامهنویسی. در حوزه هنر کار تاحدی دشوارتر است؛ چراکه خطکشیهای آن سختتر است.
- آینده هنر را با هوش مصنوعی چطور پیشبینی میکنید؟
هوش مصنوعی در دست هنرمندان، بسیار درخشان و در دست شبههنرمندان، بسیار خطرناک و فجیع خواهد بود و متأسفانه همیشه سرعت شبههنرمندان بیشتر است؛ چون چیزی برای از دست دادن ندارند و ازآنجاکه اخلاق هنری را هم رعایت نمیکنند، حاضرند هرکاری انجام دهند. اما هنرمند به کمک هوش مصنوعی میتواند ذهنیت خود را به بهترین شکل ممکن به عینیت تبدیل کند.
* این گزارش یکشنبه ۶ آبانماه ۱۴۰۳ در شماره ۴۳۴۴ روزنامه شهرآرا صفحه هنر چاپ شده است.