منطقه ۴

منطقه ۴

پاتوق طلبه‌های مشهد

محله طلاب از معروف‌ترین محله‌های منطقه ۴ است که بسیاری نام منطقه را به این محله می‌شناسند. پیشینه نام‌گذاری این محله به سکونت طلبه‌های مشهدی در طلاب برمی‌گردد. محله تلگرد در منطقه ۴ قطب جاروبافی مشهد است. بسیاری از شهروندان این محله، جاروبافی را از بزرگان خود به ارث برده‌اند و امروزه جارو‌های تولیدی‌شان را به گوشه‌وکنار ایران می‌فرستند. یکی‌دیگر از محصولات تولیدی این منطقه کیف است. خیابان‌های «وحید» و «شهید حسینی‌محراب»، بورس تولید کیف است و بسیاری از زائران این خیابان را برای خرید کیف انتخاب می‌کنند. بازار خطی شهید مفتح، بازار مانتو ایثار، مجتمع تجاری فردوسی، بازار طلا و جواهر و... از جمله بازار‌های منطقه ۴ است که مشتریان پروپا‌قرصی از گوشه‌وکنار ایران و جهان دارد. گلشور، قدیمی‌ترین گورستان عمومی مشهد، که امروز بوستان بهشت بر روی آن قرار گرفته است، در این منطقه قرار دارد. بیشترین جمعیت این منطقه در بافت کم‌برخوردار ساکن‌اند، بافتی که حاشیه شهر محسوب می‌شود. منطقه چهار شهرداری مشهد سال ۱۳۷۳ تاسیس شده است و در مساحت ۱۳۴۲ هکتاری آن ۲۶۲ هزار نفر زندگی می‌کنند.

نور کلام خدا در زندگی «نوری»
ریحانه نوری همه موفقیت‌هایی را که در همین مدت کوتاه از زندگی‌اش کسب کرده است، مدیون قرآن کریم می‌داند و تعریف می‌کند: از روزی که به خاطر دارم، مادرم ویدئوهای قرائت قرآن قاریان برتر جهان اسلام را می‌‌گذاشت تا تماشا کنم و این‌طور بود که با قرآن مأنوس شدم. او این روزها خود را برای شرکت در رقابت‌های استانی تفسیر قرآن آماده می‌کند.
جای پای «پیرمرد لحاف‌دوز»
در ایام نوروز سال‌های گذشته در محله‌های منطقه المان‌هایی با عنوان «بدرقه راهم»، «ماشین گل»، «پیرمرد لحاف‌دوز»، «رنگین‌کمان» «ژیانی در قاب تلویزیون» و... نصب شدند. علاوه بر این، نقاشی‌دیواری‌ها به کوچه‌ها جان و حیات دادند. کار هنرمندان نقاش از چندماه پیش از آمدن عید شروع می‌شد وگاه مردم را با خود همراه می‌کرد و با سطل رنگ می‌افتادند به جان دیوار.
طلاب به وقت انقلاب
به مشهد که آمدیم، اول در مدرسه دو در مشغول تحصیل شدیم و بعد هم نواب. آن موقع در میان طلبه‌ها کم‌وبیش زمزمه‌هایی از امام‌خمینی (ره) شنیده می‌شد. در اتاقی که من بودم، طاقی بود که جلو آن مقوا‌هایی محکم شده بود. یک روز از سر کنجکاوی مقوا‌ها را کندم. همین که مقوا را کنار زدم، دیدم مقدار زیادی کاغذ انباشته شده است. در را از داخل بستم و تعدادی را برداشتم و مشغول مطالعه شدم. نوشته‌های حضرت امام بود درباره واقعه ۱۵ خرداد و کشتار بی‌رحمانه طلبه‌های بی‌گناه. آن شب تا نیمه‌شب بیدار بودم، می‌خواندم و اشک می‌ریختم. این نقطه آغازی برای من بود که پا در این میدان بگذارم.
پسرِ طبیعت و مترجم حیوانات
ابوالفضل جغتایی ساکن و متولد مشهد (1387) است. او یک فعال محیط زیست، و حوزه علاقه مندی اش حیات وحش است. اطلاعات زیادش چندی پیش پای او را به یک برنامه تلویزیونی باز کرد. به گفته مادرش، بعد از برنامه «شگفت انگیزان»، دنبال کنندگان ابوالفضل در فضای مجازی خیلی زیاد شدند و پیشنهادهای مختلفی برای اجرای مستندهای تلویزیونی به او داده شد.
ارادت هنرمندان محله طلاب به سردار
در روزهای نخست ماه مبارک رمضان گروه تهیه نماهنگ «افطار آسمانی» همراه با 4بازیگری که از پیش برای ایفای نقش های امام خمینی(ره)، شهیدمحسن حججی و شهدای کادر درمان انتخاب شده بودند، از دیگر شهرهای کشور به مشهد آمدند و گروه با 29بازیگر کارش را آغاز کرد. در این میان جای خالی بازیگر اصلی این نماهنگ که می بایست در نقش سردارشهید حاج قاسم سلیمانی بازی می کرد، همچنان خالی بود، به طوری که حتی کارگردان قصد نشان دادن چهره «مرد میدان» را به مخاطب نداشت، اما میزبان کریم این گروه، امام علی بن موسی الرضا(ع)، راهی دیگر پیش پای آن ها قرار داد که باعث بهتر دیده شدن این نماهنگ شد.
موزه صد ساله‌های حسین حسن‌پور
حسین حسن‌پور 4دهه بیشتر از عمرش نگذشته است. او کارش تحقیق پیرامون سال‌های گذشته است که نیاکان و اجدادمان زندگی می‌کرده‌اند. جمع‌آوری اشیای قدیمی و عتیقه که در منزلش نگهداری می‌کند به همین علاقه و کار برمی‌گردد. می‌گوید: «کار نمایشگاهی زیاد نداشته‌ام و منزل شخصی خودم را برای این کار گذاشته‌ام و معمولا کسانی که بدانند، طالب تماشا می‌شوند و این فرصت را برایشان آماده می‌کنم و این تقریبا اولین کار رسمی و نمایشگاهی من است. البته اشتیاق و استقبال آن‌قدر بوده است که مشتاقم دوباره آن را تکرار کنم.»
هنرمندان معلول، کارگردان زندگی خودشان هستند
قصه ما تصویر آدم‌هایی را نشان می‌دهد که زندگی آرام و خوبشان حاصل کارگردانی بی‌نقص خودشان است. آن‌ها بعد از فهمیدن اینکه با دیگران کمی فرق می‌کنند، تکانی اساسی به زندگی‌شان دادند و اجازه ندادند کسی برایشان دل بسوزاند. روایت گروه تئاتری که طوفان حادثه‌ای به شکل‌های مختلف تلنگری به زندگی‌شان زده است، اما نگذاشته‌اند آن را به‌هم بریزد و پایان بدهد. توان‌یابانی که اجرا‌های متعددی بین مردم داشته‌اند و حالا بااعتماد به‌نفس حرف می‌زنند، روایت می‌کنند و پیام می‌دهند هیچ حادثه‌ای آن‌قدر مهم نیست که تو را اسیر چهاردیوار خانه و سکوت و روزمرگی و رنجوری کند.