منطقه ۴

منطقه ۴

پاتوق طلبه‌های مشهد

محله طلاب از معروف‌ترین محله‌های منطقه ۴ است که بسیاری نام منطقه را به این محله می‌شناسند. پیشینه نام‌گذاری این محله به سکونت طلبه‌های مشهدی در طلاب برمی‌گردد. محله تلگرد در منطقه ۴ قطب جاروبافی مشهد است. بسیاری از شهروندان این محله، جاروبافی را از بزرگان خود به ارث برده‌اند و امروزه جارو‌های تولیدی‌شان را به گوشه‌وکنار ایران می‌فرستند. یکی‌دیگر از محصولات تولیدی این منطقه کیف است. خیابان‌های «وحید» و «شهید حسینی‌محراب»، بورس تولید کیف است و بسیاری از زائران این خیابان را برای خرید کیف انتخاب می‌کنند. بازار خطی شهید مفتح، بازار مانتو ایثار، مجتمع تجاری فردوسی، بازار طلا و جواهر و... از جمله بازار‌های منطقه ۴ است که مشتریان پروپا‌قرصی از گوشه‌وکنار ایران و جهان دارد. گلشور، قدیمی‌ترین گورستان عمومی مشهد، که امروز بوستان بهشت بر روی آن قرار گرفته است، در این منطقه قرار دارد. بیشترین جمعیت این منطقه در بافت کم‌برخوردار ساکن‌اند، بافتی که حاشیه شهر محسوب می‌شود. منطقه چهار شهرداری مشهد سال ۱۳۷۳ تاسیس شده است و در مساحت ۱۳۴۲ هکتاری آن ۲۶۲ هزار نفر زندگی می‌کنند.

دشواری پیداکردن قطعات در بازار صوتی و تصویری
این روز‌ها به‌خصوص با شیوع ویروس کرونا، بیشتر مردم روزشان را با تماشای تلویزیون آغاز می‌کنند و به پایان می‌رسانند. وابستگی ما به جعبه جادویی تا این اندازه قوت گرفته است که خیلی‌ها طاقت خاموشی آن را حتی برای یک روز ندارند و در صورت خرابی این وسیله، هرطوری شده، آن را در اولین فرصت تعمیر می‌‌کنند. در محدوده محله پنج‌تن آل‌عبا تعمیرگاه لوازم صوتی‌وتصویری علیرضا پهلوان شناخته‌شده است. مشتریان می‌گویند در این حوزه تخصص دارد و می‌تواند از ضبط خودرو تا ال‌ای‌دی‌های جدید و حتی رایانه را تعمیر کند. علیرضا پهلوان متولد1361 و ساکن همین محله است.
شنیدم که شهیدم؛ روایت رزمنده‌ای که در مراسم تشییع جنازه خود شرکت کرد
سید‌رضا‌ فرخنده برای رفتن به جبهه سناریوها نوشت و فیلم‌ها بازی کرد. از تظاهر و تهدید‌ به خودکشی گرفته، تا دست بردن در شناسنامه‌ای که از برادر مرحومش به او به ارث رسیده بود‌. از گذاشتن تکه چوب و ابری در پوتین برای چند سانت بلندتر شدن، تا ضجه‌زدن و معرکه بر‌پا کردن و دست آخر از پنجره قطار دزدانه بالا رفتن. اما در لحظه ورود به کامیاران با دیدن پیکر 3سپاهی بی‌سر‌، غش کرد و از همان لحظه‌ به دنبال راهی برای فرار گشت. بالاخره هم با برگه بهداری به جای رفتن به بیمارستان کرمانشاه از مشهد سردر‌آورد. این‌بار بازگشتش به اجبار برادر و پدر اتفاق افتاد، اما بعد از دومین اعزام، جبهه برای او دانشگاه شد و او مرد کوچک جنگ. 8سال بعد جنگ تمام شد؛ اما او باز هم در جبهه ماند.
تا قهرمانی می‌دوم
مثل خیلی‌های دیگر، عشق فوتبال بود. اوایل همه‌چیز جنبه تفریح و سرگرمی داشت، اما رفته رفته ماجرا برایش جدی شد. عشق به فوتبال و فوتبالیست شدن در رگ و خون بیشتر پسر بچه‌هاست، اما جهت‌دهی درست علایق، نتیجه‌اش را شیرین می‌کند؛اینکه مسیر آینده را از کودکی مشخص می‌دانی و با هدف گام برمی‌داری. حالا استعداد و پشتکار را هم کنارش بگذاری موفقیت حتمی می‌شود. سجاد عادلی‌پور از آن دسته ورزشکارانی است‌ که‌ فوتبال را مثل خیلی پسربچه‌های محلات کم‌برخوردار شهر از‌ زمین‌های خاکی محل‌ زندگی‌اش شروع کرد.
رنجی که نان را بُرد
مهسا مادر 3 دختر است که بزرگ‌ترین آن‌ها 20 سال و کوچک‌ترینشان حدود 3 سال دارد. شغل همسرش رانندگی تاکسی بود. او نیز به دلیل کرونا، از تعداد مسافرانش کاسته می‌شود و یک‌باره چرخ اقتصادی خانواده‌شان نه پنچر، که فلج می‌شود. می‌گوید: 2 تا 3 ماه درآمد مشترک من و همسرم به کمتر از 500 هزار تومان رسید و برای رتق و فتق امور خانه و بچه‌ها از دوست و آشنا قرض می‌کردیم، اما باز هم کفاف نمی‌داد و نزدیکان به ما کمک می‌کردند. این روایت مادرانی است که کرونا بر سر کسب و کارشان سایه انداخته است.
خرج‌کاری از علیمردانی شروع شد
شهر و خانه‌ای که در آن به دنیا می‌آییم، همیشه تعقیبمان می‌کند. اتاق‌ها، کوچه‌پس‌کوچه‌ها و راه‌هایی که رفته‌ایم، تک‌تک حجره‌ها و مغازه‌هایی که گاه بی‌تفاوت از کنارشان گذشته‌ایم. شاید برای شما هم به اندازه من تماشایی بوده است و جای پرسش که مردمان اینجا چه می‌کنند؟ دیدن این همه مغازه رنگارنگ با نام‌های متفاوت که کلی‌فروش لوازم خرازی و تولیدی‌های پوشاک هستند، در علیمردانی برایم تماشایی است. ردیف چیده شده زیب و کش و نخ و دکمه‌های چشم‌نواز و رنگارنگ. نام مغازه‌ها متفاوت است، اما کارشان مشابه یکدیگر است. وجه اشتراکشان این است که کلی می‌فروشند، به این اضافه کنید که بیشتر فروشنده‌ها جوان هستند.
اولین کتابدار محله طلاب کارش را از یک قفسه شروع کرد
از بزرگ‌ترین تفریح‌ها و لذت‌های زندگی کتاب است. مطالعه در ساعت‌هایی که افراد بیکار هستند و اوقات فراغتشان به‌حساب می‌آید، باعث شده خیلی‌ها کتاب‌خوان شوند. برخی‌ها آن‌قدر شیفته مطالعه بوده‌اند که کتاب به امانت می‌دادند. احمد بکتر که یکی از این افراد است، سال‌های نه خیلی دور هر غروب با یک بغل کتاب در محله پیدا می‌شد و پشت سرش آدم‌های دوستدار کتاب در مغازه‌اش صف می‌کشیدند.
مسجد «فقیه سبزواری» موزه دفاع مقدس محله طلاب است
از در چوبی مسجد که وارد بخش مردانه بشوید، دیوار روبه‌رو توجه شما را به خود جلب می‌کند؛ طراحی مواج پرچم سه‌رنگ ایران که در دوسوی نشان الله، تمثال شهدا خودنمایی می‌کند. المان پلاکی که از بالای پرچم آویزان است، غرفه‌های سبز‌رنگ که با یادگاری‌های شهدای محله تزیین شده است، چفیه، کلاه، خودکار و گاه دفترچه‌ای با کاغذ‌های کاهی که نشانی از کهنگی دارد، همه آن چیزی است که در موزه یادمان‌های شهدای مسجد فقیه سبزواری جانمایی شده است، با یادگاری‌هایی از اولین شهید محله طلاب و ...