نامهایی که روی کوچهها و خیابانها میگذارند، همگی جزو هویت شهری و حتی فردی هستند. آدمها بعد از معرفی شناسنامه خود از مکانها حرف میزنند. اینکه کجا متولدشدهاند یا در چه کوچه و خیابانی زندگی میکنند. درواقع بحث نامگذاری معبر شهری حکم شناسنامه شهر را دارد و مدیران شهری بهویژه کمیته نامگذاری وظیفهدارند نام خوبی برای معابر و کوچهپسکوچههای شهر انتخاب کنند؛ چراکه اسامی در معابر شهری باید نمایانگر سابقه تاریخی، فرهنگی و تمدن دینی یک شهر باشد یعنی وقتیکه یک فرد غریبه وارد شهر میشود بدون اینکه شهر را بشناسد بتواند از روی اسامی خیابانها به حادثههای تاریخی و افتخارات مربوط به آن شهر پی برد.
سید علی توکلی جوان ۲۲ سالهای بود که سال ۶۳ با خدای خودش معامله کرد و رراهی جبهههای حق علیه باطل شد. با کارهای خوبی که سید علی برای خانواده انجام داده است نه تنها خواهرش زهرا که همه اعضای این خانواده خاطرات او ملکه ذهنشان شده و همیشه احساس میکنند آقا سید علی پیششان است و با آنها زندگی میکند.
بولوار ابوریحان به میدانی به همین نام ختم میشود و یکی از محدودههای پرتردد منطقه به حساب میآید که از یک طرف به بازار بزرگ مفتح (سیمتری طلاب) راه دارد و از طرفی میانههای بولوار به تقاطع بازار بزرگ مانتو ایثار میرسد. آنهایی که ادعا میکنند مشهدیها این محدوده را با نام حاجاصغر غفوریمقدم و بستنی معروف دقت میشناسند، کم نیستند. بعضیها که سنوسالدارترند هم یاد گذشته را اینطور زنده میکنند: اینجا قلعه «شاتکن» بود و سالها حالت روستایی داشت.
خاطرههای حاج حیدر رحیم پور از دوران مبارزه علیه استبداد پهلوی در زمان ملیشدن صنعت نفت و آشناییاش با شهید نوابصفوی و مراوده نزدیکش با مقام معظم رهبری برای همه درسآموز بود. سراسر زندگی او عدالتخواهی و ظلمستیزی بود. او و دوست قدیمیاش، مرحوم علامه محمدرضا حکیمی، همیشه بهدنبال تحقق عدالت در جامعه اسلامی بودند. حاجحیدر انقلاب ی بود و انقلاب ی زیست و تا آخرین لحظه بر این عهدش استوار ماند. او ظهر جمعه ۱۹شهریور در هشتادونهسالگی دار فانی را وداع گفت.
مشهدیهای قدیمی هیچگاه دی و بهمن خونین 57 را فراموش نخواهند کرد. ماههایی که از هر سن و قشری شهید دادیم. از کودکی که زیر تانک ارتش رفت تا معلمی که جرمش تنها ایستادن در صف نفت بود. دژخیمان پهلوی حتی به پیرمردها، ورزشکاران و... هم رحم نکردند. «سید احمد احمدی»، یکی از قهرمانان چرخ تیز زورخانهای، است که در دهم دی آن سال شهید شد.
جلیل رسولیزاده که آن زمان سالهای کودکیاش را سپری میکرده همه چیز را خوب به یاد دارد: آن زمان مرحوم عابدزاده که از خادمان مخلص قرآن و اهل بیت(ع) بود 12بنا به نام ائمه(ع) مهدیه، نقوی و... تأسیس و انجمن پیروان قرآن و اهل بیت(ع) را راهاندازی کرد. مادربزرگ هم پایش را کرده بود توی یک کفش و میگفت کسی بهجز عابدزاده نباید این مسجد را بسازد. هزار متر زمین را وقف کردیم و عابدزاده مشغول ساخت و ساز شد.
نشریه «مالین» چاپ فرانسه در سال۱۳۶۲ صیادشیرازی را اینگونه توصیف میکند: «برای صیادشیرازی، فرمانده نیروی زمینی ارتش ایران، کلید پیروزی به تانک و موشک بستگی ندارد، بلکه فقط به خداباوری بستگی دارد. قدی کوتاه، نگاهی روشن و دستهایی که با انگشتر عقیق صاف روی میز ستاد مشترک روی هم قرار گرفتهاند. این متخصص توپخانه که دوره تخصصی خود را در آمریکا گذرانده و امروز نیروی زمینی ارتش ایران را هدایت میکند، از فرمولها نمیترسد. او با سادگی میگوید که یک سرباز اسلام است!»