ماهان هفت ساله که در اولین حضورش در مسابقات استانی موفق به کسب رتبه سوم شده، فقط یک سال است که در رشته ورزشی شنا آموزش را آغاز کرده است.میگوید: قهرمانی من در رشته پروانه بود که توانستم نفر سوم بشوم، اما دو نفر دیگر از من خیلی بزرگتر بودند. چون رده سنی ما از 7 تا 9 سال بود و من کوچکترین پسر گروه بودم. در روزهای اولی که به استخر میرفتم حتی لباس پوشیدن و بستن بند کفشهایم بهتنهایی برایم کار سختی بود اما با کمک مربی توانستم خیلی زود این کارهای شخصی را یاد بگیرم. وقتی دلم میخواهد استراحت کنم کرال پشت را انتخاب میکنم.
برای هاشم روغنی که قاری برجسته کشوری است آموختن قرائت و آموزههای قرآنی بهطور جدی از همان ششسالگی شروع شد و تا چند سال قرائت عبدالباسط که آن روزها باب بود تنها کاستیای بود که در فکر و ذهن هاشم روغنی بارها و بارها مرور و زمزمه میشد و جریان داشت. او درباره تغییر و تحولات قاریانی که در کودکی و نوجوانی قرائتشان را دنبال میکرد، میگوید: ۵، ۶ سال که سبک عبدالباسط را تمرین کردم بعد از آن به قرائت منشاوی علاقهمند شدم. بعد از آن عدل بنا و بعد از آن هم وقتی با نوارهای مصطفی اسماعیل آشنا شدم دیگر تا همین امروز به قبلیها برنگشتم. کلام و قرائت او بینقص است و آهنگ صدایش با معنای آیات و کلمات تغییر میکند.
این ورزش بر درس و زندگی النا کامراننیا تأثیر بسزایی داشته است. این نوجوان باانگیزه توضیح میدهد: شطرنج گرچه بازی آرامی است، استرس و هیجان دارد و حس رقابتکردن در فرد ایجاد میکند. هم استرس دارد و هم خوشی، هم برد است و هم باخت. با این حال از باختها درس میگیرم و به آن بیشتر به عنوان تجربه نگاه میکنم. بهدلیل شطرنج در مدرسه و در زندگی موفق هستم.آموختهام زندگی هم مانند شطرنج است، برد و باخت دارد. برای آنکه چیزی را به دست آوری باید تلاش کنی.
شاید روزی که خانواده کیانی تصمیم گرفتند فاطمه، دختر چهار ساله خود را در یک باشگاه ورزشی ژیمناستیک ثبتنام کنند فکرش را نمیکردند که روزی او به یک قهرمان در ۲ رشته ورزشی تبدیل شود. او در حالی در دو رشته ژیمناستیک و تکواندو مقام قهرمانی دارد که با توجه به سن کمش هنوز قهرمانیهای زیادی در انتظارش است.
در جریان مسابقات کشوری که در مشهد برگزارشد با ورزشکاری روبه رو بودم که در یکی از مسابقات از آسیب دیدگی قفسه سینهام سوءاستفاده کرده بود و با مشت زدن به آن ناحیه مسابقه را برد. در این مسابقه او با پای آسیب دیده در مقابل من قرار گرفت. با او مدارا کردم و مسابقه با نتیجه صفر _صفر پایان یافت. بعد از بازی همان پسر به خاطر اینکه هوای پای مجروحش را داشتم از من تشکر و به دلیل مشتهایی که زده بود معذرت خواهی کرد.
پوریا لزگی میگوید: انتخاب این رشته ورزشی خیلی اتفاقی بود و برمیگردد به تابستانی در کودکیام و ایام تعطیلی درس و کتاب که 10ساله بودم و بهدلیل همسایگی با یک باشگاه ورزشی، مادرم در رشته کاراته ثبتنامم کرد. راستش ثبتنام در این باشگاه، هدیه شاگرد اولی کلاس سوم ابتدایی من بود. اوایل برای سرگرمی میرفتم اما کمکم به این حرفه رزمی علاقهمند شدم.
محمد عماد ظفردخت به واسطه برادر رزمیکارش از همان دوران کودکی با ووشو و کاراته آشنا میشود و آن را ادامه میدهد. او حالا ١٥سال بیشتر ندارد و در همین سن و سال کلی مدال رنگارنگ در مسابقات مختلف کسب کرده است.