آنهایی که اعتقاد داشتند جهاد فقط رسیدگی به مناطق محروم نیست، آستین بالا زدند و کمک را از همسایههای خود شروع کردند و با سطلهای کوچک و بزرگ، خانههای آبگرفته را خالی کردند.
ساعت حوالی ۱۱ شب بود و باران دوباره باریدن گرفته بود. خسته از این سو به آن سو دویدن، تصمیم گرفتیم کار را متوقف کنیم. داشتیم برمیگشتیم که زنی میانسال با جملهاش میخکوبمان کرد: «تو را به خدا بیایید کمک کنید.»
چارچوب خانوادگی که آیتالله سیدحاجی رئیسالساداتی بنا نهاده بود، باعث شد سیدابراهیم هرچند بهدلیل نبود پدر زندگی سختتری نسبتبه همسالانش داشت، کودکی مقاوم دربرابر سختیهای زمان شود.
هیچیک از ما تصور نمیکردیم باران چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت که کمتر از ۴۰ دقیقه بود، چنین خسارتی به بار آورد. آنچه در کوچه سپاه۶۹ پیش آمده، توصیفکردنی نیست.
علی پاکدل حدود چهارسال پیش کانون خادمیاران رضوی را در محله طبرسیشمالی راه انداخت تا به عشق امامرضا (ع) کارهای جهادی اش را توسعه دهد و خادم امام مهربانیها باشد.
معصومه برزنونی میگوید: خیلیها علیرغم هزینه بسیار بچهدار نشده و ناامید، ادامه درمان را رها کردهاند. هدف ما در این طرح، تقویت روحیه این زوجها و دستورالعملهای راحت و قابلاجراست تا به نتیجه برسند.
آنطور احسان نوری روایت میکند: شصتدانشآموز یتیم، بدسرپرست و نیازمند با کمک اولیای مدرسه شناسایی شدند و از همان روز تاکنون، وعده صبحانه و ناهارشان را بهشکلی نامحسوس و آبرومندانه دریافت میکنند.