یکی از افتخارات دکتر مدبرعزیزی راهاندازی بیمارستانی برای تسهیل پیوند اعضا در کلانشهر مشهد است. بیمارستان منتصریه، ملکی وقفی و قدیمی بود. آستان قدس تصمیم میگیرد با مشارکت دانشگاه علوم پزشکی آن را به بیمارستانی مبدل کند. از زمان پیشنهاد تأسیس بیمارستان با هدف پیوند اعضا تا زمان بهرهبرداری چهارسال زمان میبرد. چهارسالی که دکتر مدبر با رایزنی آستان قدسرضوی و دانشگاه علوم پزشکی برای احداث و تجهیز این بیمارستان، مسئول نظارت بر ساخت این بنا و پیگیریهای مرتبط به آن بود.
سیدمحمد باقرزاده درباره طرح مدارس شهدایی توضیح میدهد: ایده اولیه کار از مسجد قمر بنی هاشم(ع) واقع در هاشمیه62 شروع شد. بچهها در حال بازی بودند و من برای نماز رفته بودم. یاد حدیث پیامبر(ص) افتادم که میفرمایند اگر میخواهید دعایتان مستجاب شود بچهها را دور خودتان جمع کنید، دعا کنید و آنها آمین بگویند. یک بسته شکلات خریدم و آنها را جمع کردم و به آنها گفتم من دعا میکنم، آمین بگویید، من هم به شما شکلات میدهم. این شکلاتدادن همانا و جمعشدن بچهها همانا و جلسه قرآن بزرگی تشکیل شد.
این نوجوان جهادی که هنگام شیوع کرونا در دوخت ماسک و تهیه بستههای معیشتی نیز حضور فعال داشته است، برای نیازمندان و محرومان در تهیه و توزیع غذای گرم هم مشارکت دارد. میگوید: من در حالت عادی روزی هفتاد هشتاد هزار تومان خرج میکنم اما از وقتی اردوهای جهادی میرویم، خرج خودم را به 20هزار تومان رساندهام و باقی این پول را کنار میگذارم تا در اردوهای جهادی صرف نیازمندان کنم.
دو برادر او شهیدان بسیجی «ابراهیم اصلانی» و «حسین اصلانی» نیز جانشان را تقدیم این آب و خاک کردهاند. تنها برادرش هم جانباز اعصاب و روان است که شهید از او در منزلش پرستاری میکرد. ناگفته نماند که مزد خودش هم در راه دفاع جانبازی بوده است. بعد از جنگ هم که سلاحش را به زمین گذاشت، رخت خدمت به تن کرد و در جبهه خدمت برای مردم حاشیه شهر فعالیت جهادی انجام داد.
این طلبه جهادگر تا آخرین لحظهای که با زبان روزه در حرم مطهر رضوی به فیض شهادت رسید برای خدمت به مردم حاشیه شهر تلاش کرد.
شاید خیلیها ندانند که اعضای یک گروه جهادی بهصورت گمنام در تعطیلات نوروزی، زائران رسیده به مشهد را اسکان دادهاند و با جان و دل پذیراییشان میکردند. بیش از دو دهه است که خادمان گمنام در ساختمان بهنسبت بزرگی به نام حسینیه جاننثاران علیبنموسیالرضا(ع)(شهیدبرزنونی) در محله پنجتن اتفاقات زیبایی را رقم میزنند که در روزهای ابتدایی امسال شیرینتر هم شد.
علی مروی، جهادگر سابق و مدیر خیریه محبان الائمه(ع)، یکی از چهرههای شناختهشده محله جاهدشهر است. او که به قول خودش همه افتخارش خدمت به محرومان بوده و هست، بیش از 40سال است که با همکاری و حمایت مردم درخدمت محرومان و مستضعفان بوده و تمام سالهای خدمتش را در روستاهای محروم استان و کشور گذرانده است. جهادگر ساکن در محله جاهدشهر، بعد از بازنشستگی از جهاد سازندگی، مؤسسه خیریه محبان الائمه(ع) را تأسیس کرده و خدمت به مستضعفان و محرومان را ادامه میدهد.
سمیرا شاهوردی، مادر آرزوها این روزها در آستانه برآورده کردن دههزارمین آرزوست. دههزارمین آرزویی که قرار است برآورده کند این است که امسال 313 عروس و داماد را در روز جوان خانه بخت بفرستد، میگوید: سال 90 دخترم به دنیا آمد. همان موقع، مامان برایم تابلویی هدیه آورد که روی آن نوشته بود: ستایش میکنم خدایی را که ستارالعیوب است. سال 88 دقیقا از 88/8/8 کارهای جهادی را شروع کردم. همه چیز از یک مسجد شروع شد و من خودم را ساختم تا بتوانم جایی دیگر را بسازم. رفتم و عشق را از حاشیه شهر شروع کردم.