کوچه شهید بهشتی48 به نام شهید شهرام رمضانزاده نغندر و آخرین معبر در خیابان شهید دکتر بهشتی است که با معابر اطرافش متفاوت است. به این صورت که مقابل آن پارکینگی برای خودروهاست و پس از تغییرات اطراف کوهسنگی، تنها بناهای باقیمانده در این کوچه،مقبره میرزا ابراهیم رضوی، حسینیه نامقیهای مقیم مشهد و دو مدرسه است.
کوچه شهید صادقی9 در محله گوهرشاد قرار دارد و به اسم «رز» نامگذاری شده است. این کوچه به دلیل وجود مدرسه قرآن، مدرسه استقلال، دبیرستان دخترانه سیدجعفر مرتضوی و همچنین اداره آموزشوپرورش ناحیه4 مشهد میزبان دانشآموزان و فرهنگیان بسیاری است. درمانگاه شبانهروزی شرکت نفت نیز در افزایش میزان رفتوآمد شهروندان در این معبر تأثیر گذاشته است.آنچه موجب نارضایتی ساکنان و کسبه شده است نبود جای پارک برای خودروهاست.
کوچه بوستان27 بخشی از محله قدیمی جاهدشهر است که برخی از اولینهای منطقه12 را درخود جای داده و میزبان اولین دبستان، پیشدبستانی و اولین سالن ورزشی محله جاهدشهر و منطقه12 به شمار میآید. اهالی این کوچه و کوچههای اطراف عموما از افرادی هستند که سابقه دودهه سکونت در محله جاهدشهر را دارند و از جهادیهای قدیم محسوب میشوند که با کمک یکدیگر محله را ساختند و آباد کردند و حالا به خاطرات 20سال تلاش خود افتخار میکنند.
وارد خیابان امیریه۳۱ که میشویم ۲۴مجتمع مسکونی در هر دو ضلع شرقی و غربی به چشم میخورد. آرمان قدیمیترین مجتمع مسکونی خیابان امیریه۳۱ است که ساخت آن به اواخر دهه۷۰ برمیگردد.
وجود مسجد رضوی در ابتدای کوچه، آن را به محوریترین معبردر خیابان پیروزی6 تبدیل کرده است که به نام شهید محسن نوکاریزی نامگذاری شده است. این مسجد پاتوق فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی و مذهبی اهالی است. قدیمیها میگویند اولین مالکان خانههای این حوالی، کارمندان آستان قدس رضوی بودند که قبل از انقلاب اسلامی در دهه50 شمسی زمینهایی را از این آستان در قطعات 500متری برای ساخت خانه تحویل گرفتند و ساختند. حالا کمتر اثری از آن خانههای 500متری ویلایی در این خیابان مانده است.
حامد طاهری موسیقی را با سنتور شروع کرد و بعد از 5سال به عنوان ساز دوم و سوم، سه تار و سازهای کوبه ای تنبک و دف را انتخاب کرد. او میگوید: رشته دانشگاهی من فناوری اطلاعات بود و در دانشگاه هم رتبه الف داشتم. پس موسیقی خلاف تصور بسیاری از خانواده ها مانعی برای درس خواندن نیست بلکه می تواند یک آموزش پایه برای هر فرد باشد. من معتقدم ریتم ملودی بخشی از زندگی ماست.
یکی از مکانهایی که از حدود دو هفته مانده به «شب یلدا» مملو از جمعیت میشود، بازار گل فتحآباد در کوی امیرالمونین است.
وقتی وارد بازار میشوم، دسته دسته آدم را میبینم که در حال خرید هستند و با بستههای خرید خود به مغازههای دیگر سرک میکشند که مبادا چیزی را از قلم انداخته باشند. صاحبان فروشگاهها و مغازهداران هم چیزی کم نگذاشتهاند و آنچنان مغازهها و جلوی در آنها را آراسته و تزئین کردهاند، که زرق و برق آن هر بینندهای را جذب میکند و حتی اگر کسی هم قصد خرید آنچنانی نداشته باشد، شیفته این رنگ و لعاب میشود و حداقل دقایقی را مات و مبهوت به تماشا کردن میایستد.






