خادم تکیه که از خاندان اقوامشکوهی است، میگوید: «این ساختمان اصلا در نداشت و دورتادور غرفهها به یکدیگر راه داشت که مردم مینشستند پشت در حسینیه حصیر و پلاس میانداختیم تا روضهخوانی را بشنوند».
قصه دورهمی کسانی که با آمدن به کشیک دوم چایخانه رضوان، مفتخر به پوشیدن ردای سبز خدمت شدهاند، صرفا به روزهایی که در حرم امامرضا (ع) شیفت دارند، خلاصه نمیشود.
غلامحسن دلقندیمقدم، خیاط و پیرغلام محله پروین اعتصامی میگوید: من دل محکم و استوار خودم را از حضور در مراسمهای سالار شهیدان به دست آوردهام. باید عاشق اهل بیت (ع) بود.
شروع زندگی مشترک زهراخانم و کربلاییحسن در یک خانه کوچک اجارهای حوالی چهارراه مقدم رقم خورد، اما یک اتفاق، پای این زن و شوهر را به مسجد صاحبالزمان (عج) باز کرد.
عباسعلی قناد قرصی، ۴۰سال از عمر هشتادسالهاش را به گلابپاشی در حرم امامرضا (ع) گذرانده است و سالهای زیادی، در بین خادم ان و زائران، به «حاجیگلابی» معروف بوده است.
میهمانان این مجموعه از سراسر کشور و معمولا از طرف کمیتۀ امداد و بهزیستی معرفی میشوند و کسانی هستند که توانایی مالی ندارند و بعضیهایشان مشهد را ندیدهاند و زائراولی به حساب میآیند.
ابوالقاسم ملکی نوجوانی و جوانیاش را پای آینهکاری و ساختوساز رواقها گذاشته است، اما دلچسبترین روزهای زندگیاش پیوند خورده با تعویض ضریح متبرک و بعد هم ۹۰ روز خلوت با آقا در سرداب.