کد خبر: ۹۱۲۹
۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۵:۰۰

نسل هفتم خاندان ضابطی در حرم رضوی

سیدمحمدعلی ضابطی، خادم ۷۰ ساله بارگاه ملکوتی امام رضا (ع) نزدیک به ۴۵ سال است افتخار خدمت دارد و وارث پدر در خدمتگزاری به حرم مطهر می‌شود.

بعد از درگذشت پدرش با اینکه پسرکوچک خانواده بوده و برادری بزرگ‌تر داشته که بتواند وارث پدر در خدمتگزاری به حرم مطهر شود، بنا به دلایلی قرعه خدمت به نام او می‌افتد شاید نفرهفتم نسل خود در خدمتگزاری به حضرت باشد؛ پیرمردی با چهره نورانی که جای سجده‎ بر روی پیشانی‌اش، حکایت از گریه‌ها و مناجات‌های شبانه او با معشوق دارد آن هم درزیر گنبد رضا (ع).

متولد ۱۳۲۳ شهر مشهد است. او که در‌حال‌حاضر در ۷۰‌سالگی به سر می‌برد، با اینکه قامتش خمیده است و به زحمت راه می‌رود، کراماتی از حضرت دیده که تمام زندگی‌اش را مدیون آن است.

با افتخار می‌گوید از اینکه توانسته‌ام به مدت ۴۵ سال نوکری آقا را بکنم، خرسندم. در این مدت هر‌چه در زندگی‌ام دارم همه از لطف و کراماتی است که در این مدت همراهم بوده‌اند و هر کجا خواسته‌ام کاری را انجام دهم، بدون اجازه و کرامت آقا نبوده است.

 

حکم نوکری که افتخاری بزرگ برای من بود

بعد از فوت پدرم در سال ۱۳۴۸ رهسپار حرم شدم و با تمام وجود از حضرت رضا (ع) که حکم نوکری بنده را امضا و مرا به خادمی قبول کردند، قدردانی کردم. نزدیک به دوسالی خدمتگزار حرم شدم و بعد از دوسال با اعتراض بقیه خادمان تصمیم گرفتم فکری به حال ازدواج خود کنم.

 از فردای همان روز تصمیم سراغ حضرت می‌رفتم و از ایشان می‌خواستم تا فکری به حال من بکنند و برنامه این کار را برایم فراهم کنند؛ زیرا در آن شرایطی که پدرم فوت کرده و مادرم نیز پیر و فرتوت بود، امکان خواستگاری رفتن و بروبیا برایمان فراهم نبود.

بعد از توسل به آقا یک روز که نوبت شیفتم نبود و در مغازه کفاشی پدرم خدابیامرز در خیابان شیرازی مشغول بودم، رئیس تشریفات آستانه مرا فراخواند و بشارتی را به من داد و گفت: برای شما دختری از خانواده‌ای خوب سراغ داریم، می‌خواستیم بدانیم بضاعت و سرمایه‌ات چقدر است؟

من همانجا گفتم دارایی‌ام ۵ هزارتومان است و ایشان هم به شوخی گفتند بی‌مایه فتیره! آدرس را به ما دادند و با همشیره رفتیم خواستگاری. اولین و آخرین جایی بود که رفتیم و همانجا هم بساط عروسی از طرف آستانه فراهم شد و این وصلت برقرار شد. 

 

هر زمان متوسل شدم، پاسخم را گرفتم

شاید باور نکنید، اما من هر زمان که به آقا متوسل شدم پاسخم را نیز گرفته‌ام. از آنجایی که تا چندسال بعد از ازدواج در خانه پدریم همراه با چند برادرم و خانواده‌هایشان در یک خانه زندگی می‌کردیم کمی زندگی برای خود و خانمم و بچه‌ها سخت شده بود تا اینکه از امام رضا (ع) می‌خواهم شرایط خانه خریدن را برایم مهیا کنند.

چندروزی گذشت و تا اینکه یک شب که شیفت را تحویل داده بودم در راه بازگشت از خانه، آقای بنگاهی نزدیک خانه پدرم مرا صدا زد البته ناگفته نماند من برای خرید خانه از قبل به او سفارش کرده بودم، گفت: آقایی اومده و گفته خانه‌اش را نذر یک سید تازه داماد خادم کرده فکر می‌کنم تو شرایطش را داشته باشی!

از خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجیدم با شرایط خیلی راحتی هم صاحب‌خانه شدیم و آن هم کمتر از یک هفته! از زمانی که به آقا متوسل شدم، کرامات و نظر خاص ایشان عاید من شده است.

بعد از چندسالی زندگی در این خانه که در محل دروازه قوچان قرارداشت به دلیل اینکه تعداد فرزندانم به ۵ تا رسید و دخترانم نیز مجبور بودند برای تحصیل هر روز مسافت زیادی را طی‌کنند تصمیم گرفتیم تا خانه‌ای در بولوار وکیل‌آباد خریداری کنیم و به اینجایی که در حال حاضر هستیم، چندسالی می‌شود که ما یکی از خیابان‌های قائم‌مقام‌فراهانی در وکیل‌آباد‌۲۸ ساکن هستیم.

 

در هفته ۵ شبانه‌روز در حرمم

در حال حاضر سید محمدعلی، سرمیزبان بخش خدام در حرم مطهر رضوی است و به قول خودش ارتباط زیادی با زائران ندارد، اما او تمام زحماتی را که باید مسائل و امکانات رفاهی و خوراکی برای خادمان مهیا باشد تا آنها بتوانند به نحو احسن به زائران خدمتگزاری کنند، بر دوش اوست. درواقع همراه و همگام با سایر خادمان در خدمت زائران حضرت ثامن‌الحجج بوده است.

او مسئول پذیرایی هشت کشیک از خادمان یا به عبارتی سی هزار خادم است 

سید از باسابقه‌ترین خادم‌های این بارگاه بوده است؛ چرا‌که در هفته چند شبانه‌روز متوالی، لباس خادمی بر تن می‌کند تا ازخادمان زائران این بارگاه یا به قول خودش، مهمانان خاص حضرت رضا (ع) پذیرایی کند. او مسئول پذیرای ۸ کشیک از خادمان یا به عبارتی بالغ سی هزار نفر خادم است تا از نظر پذیرایی آنها کمبودی را حس نکنند.

از ۷ روز هفته، ۵‌شبانه‌روز در حرم است و افتخار خادمی دارد. می‌پرسم واقعا با این سن و کهولت جسمتان از کار خسته نمی‌شوید، می‌گوید: نشان خادمی که سال‌ها چشم انتظارش بودم را با هیچ‌چیز عوض نمی‌کنم، حتی تمام زندگی‌ام را با آن مبادله نمی‌کنم.

اعتقادی عجیب و عشقی وافر به صاحب اسمش دارم و به واسطه همین عشق است که توفیق یافته‌ام مدت ۴۵ سال خادم حضرت رضا (ع) باشم.

شاید باورتان نشود، اما آقا سید همان دو روزی که منزلش است، اما همچنان دغدغه پذیرایی از خادمان را دارد؛ نکند کم و کسری باشد، نکند در نبود او کار‌ها آن‌طور که باید پیش نرود، با این حال هنوز که هنوز است صبح‌هایی که از منزلش روانه حرم می‌شود با اتوبوس می‌رود و برای برگشت نیز از اتوبوس استفاده می‌کند!

 

با توکل بر حق به همه‌چی می‌رسی!

هر کسی در هر پست و جایگاهی باشد، باید کار درست انجام دهد. اگر  همه از کارش رضایت داشته باشند، بی‌شک خدا هم از او راضی است. اعتقاد دارم اگر خدمت سالم برای رضای خدا باشد تاثیراتش را در زندگی و کار می‌گذارد.

من تا به حال هر‌چه از امام رضا خواسته‌ام به من ارزانی داشته‌اند؛ چرا‌که معتقدم انسان با توکل بر حق می‌تواند پیروز شود. در این ۷۰ سال زندگی‌ام معجزات و کرامات حضرت همیشه شامل حال من و خانواده بوده، به‌طوری‌که من حتی هنوز یک‌بار دکتر نرفته‌ام و حوادث تلخی خدا را شکر برای من و خانواده‌ام به وجود نیامده است.   

 

سیدمحمدعلی ضابطی ۴۵ سال است افتخار خادمی دارد

 

شوق زیارتی که با خدمت دوچندان می‌شود

زیاد با زائران سروکار ندارم تا بتوانم خاطره‌ای از آنها برایتان تعریف کنم، اما هر زمانی که بار سنگین مواد غذایی و یا... می‌رسد به دلیل سنگینی نمی‌توانم آنها را بار بزنم و تنهایی به داخل آسایشگاه بیاورم برای همین در صحن که عابری را که در حال رفتن باشد و ببینم می‌تواند کمک کند او را صدا می‌زنم و از او درخواست کمک می‌کنم و در بیشتر موارد آنها می‌گویند: همین الان تو فکر این بودیم که ما چطور می‌توانیم به آقا خدمت‌کنیم و گوشه‌چشمی به ما داشته باشند که شما مرا صدا زدید و بار را حمل می‌کنند و با چشمانی اشکبار حاجت خود را زیر لب زمزمه می‌کنند و این برای من بهترین خاطره است که بتوانم واسطه‌ای بشوم بین زائران و آقا امام رضا (ع)!

مردمانی که از راه‌های دور و نزدیک، با دست خالی و خالصانه سراغ حضرت می‌آیند و پا در حریم او می‌گذارند، دوست دارند که از زیارتشان توشه‌ای برای دنیا و آخرتشان به همراه ببرند.

این شوق زیارت هنگامی دیدنی‌تر می‌شود که می‌بینی هر زائری در جای‌جای حرم سعی می‌کند که خدمتی هر‌چند کوچک در حد جارو‌کردن و یا جفت کردن کفش‌های زائران دیگر به این آستان ملکوتی بکنند از هر زائری که سوال کنی در ته دلش دوست دارد که روزی خادم امام رضا (ع) باشد و این چه بهتر که ما واسطه‌ای این کار شویم.

زمانی که از او می‌پرسم نام رضا چه چیزی را برایتان تداعی می‌کند، می‌گوید: روشنی و اینکه هرچه هست رضا هست! صاحب اسمش مشکل‌گشاست! و بهترین هدیه‌ای که تا‌کنون از حضرت رضا (ع) گرفته‌ام، حکم خادمی که با عنایت آن حضرت به من داده شده تا نوکر ایشان باشم.

 

السلام علیک یا غریب‌الغربا

دلت نمی‌خواهد این حرف‌ها را کوتاه کنی، چرا‌که وقتی روبه‌رویش نشستی و او آنچنان با عشق از آقا می‌گوید، مجذوبش می‌شوی و به حالش غبطه می‌خوری، انگاری دلش را در درست گرفته و حرف می‌زند.

هوا را هم که بیشتر استشمام می‌کردی، بوی پرچم صحن رضوی همه جا پیچیده بود و ناگهان دلت یاد گنبد زرد رضا (ع) می‌افتاد. با خودم گفتم گرچه از حرم دورم، اما کنار خادمان امام رئوف نشستن و از حال و هوای حرم پرسیدن هم حس قرب یار را به تو می‌دهد. باز هم توفیق زیارت نصیبم نشد و این بار هم دلم را خوش کردم تنها با یک سلام، السلام علیک یا غریب‌الغربا!

 

* این گزارش چهارشنبه، ۳ دی ۹۳ در شماره ۱۳۱ شهرآرامحله منطقه ۹ چاپ شده است.  

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44