خادم

خدمت زیر سایه  خورشید
قصه موفقیت‌های فائزه متولد سال1386 خیلی زود و از همان سن پیش‌دبستانی آغاز شد. او که همراه مادرش برای شرکت در مراسم مذهبی یکی از حسینیه‌های اصفهان برنامه‌ریزی می‌کردند، هنگام پیداکردن آدرسی که از آن مکان داشتند، اشتباهی از حسینیه دیگری سردرآوردند. هنگام ورود، متوجه دوربین صداوسیما و حضور جمعی از دختربچه‌ها شدند که در حال دادن آزمایش صدا بودند. مادر جوان فائزه با زیرکی چند و چون موضوع را جویا شد و بدون معطلی فائزه پنج‌ساله را برای آزمون صدا آماده کرد.
تاریخ نقاره‌نوازی در حرم مطهر رضوی پیشینه چندصدساله دارد
دهخدا نقاره خانه را «جایی که در آن نوبت نوازند» می نامد. در گذشته به نقاره خانه «نوبت خانه» هم می گفتند و نوازندگان را «نوبت نواز» یا «نوبت زن» می نامیدند. حتی نقاره را «نوبت» می خواندند یا باز هم به تعبیر معین، «طبل بسیار بزرگی که در ساعات معین از شبانه روز می نواختند.» درنتیجه، نقاره خانه مکانی است که در زمان های مشخصی از روز به ویژه هنگام طلوع و غروب، سازهایی چون نقاره و کوس و کرنا و در شکلی کلی سازهای بادی و کوبه ای می نوازد.
تلاش برای پیروزی در روزهای بی‌رسانه
روایت‌های سیدعلی‌اصغر بامشکی درست از روزهای هفت‌سالگی‌اش آغاز می‌شود؛‌ وقتی که فقط شاهدی خردسال برای وقایع قیام 15خرداد1342 در مشهد بود و در روزهای جوانی بعد از آشنایی‌اش با شهیدهاشمی‌نژاد و رفتن به کانون بحث و انتقاد دینی در مسجد صاحب‌الزمان(عج) اوج گرفت.
کتابفروشی «باستان» نگهدار نشر مشهد بود
به اعتقاد استاد محمدرضا شفیعی کدکنی، کتابفروشی باستان در مشهد قدیم -که ناشر هم بود- این امتیاز را بر تمام کتابفروشی‌های مشهد داشت که زیر بار خرج کتاب‌های سنگین و پرخرج و دیرفروش‌ می‌رفت.
صدای عبدالباسط، محمد را قاری قرآن کرد
محمد تقدیسی‌زاده از قاریان مسجد امام رضا (ع) واقع در الهیه ۲۵ است. با اینکه بیش از ۵ دهه از زندگی‌اش می‌گذرد، اما به قول خودش روزی نیست که تلاوت قرآن را از برنامه‌های زندگی خود کنار گذاشته باشد. او از 5سالگی در حسینیه خیاط‌ها با محمدجواد پناهی آشنا شده و در ۳دهه اخیر پای ثابت جلسه «قرآن، محبان عترت» است. مجری گری در برنامه «به سوی ظهور» و خادم ی در «مدرسه پریزاد» از دیگر فعالیت‌های مذهبی و فرهنگی محمد تقدیسی‌زاده است.
خادم خانه خورشید
یکی از بزرگ‌ترین آرزوهایم خادم ی امام رضا(ع) بود، اما تحصیل و درس مانع رسیدنم به این آرزو بود، از طرف دیگر ساکن مشهد نبودم و نمی‌توانستم افتخار خادم ی حرم را داشته باشم. سال‌های تحصیل در دانشگاه با سرعت گذشت، روزهای پایانی تحصیل و فارغ‌التحصیلی از دانشگاه برایم سخت و ناراحت‌کننده بود، چون بعد از پایان تحصیل ناچار باید به شهر زادگاهم برمی‌گشتم و این یعنی فراق و دوری از امام رضا(ع). دل‌کندن و دورشدن از هم‌جواری ایشان برایم سخت و حتی دردآور بود. دوباره به حرم رفتم و به امام رضا(ع) متوسل شدم و به زبان تضرع و التماس به او گفتم:«حالا که مجاورت شده‌ام، من را از خود مران، بگذار که در همسایگی تو بمانم، ای امام مهربان که ضامن آهو شدی، ضمانت من را هم بکن.» خوشبختانه این‌بار نیز امام رضا(ع) کمکم کرد و در سال 1375 به استخدام شهرداری مشهد درآمدم و اندکی بعد ساکن شهر مشهد شدم.
خادمان تعمیرکار
اگر گذرتان به پارکینگ شماره‌یک حرم مطهر افتاده باشد، حتما صدای کوبیدن چکش روی آهن را شنیده‌اید. صدایی که از گوشه‌ای بلند می‌شود که درِ کرم‌رنگ آن با تابلویی روی سرش می‌گوید اینجا کارگاه اداره خدمات فنی است که خادم ی در آن شکل دیگری دارد. این محیط پرسروصدا در دست خادم ان افتخاری است که نوع خدمتشان به حرم مطهر رضوی در تعمیر وسایل خراب شده این آستان خلاصه می‌شود تا از اشیای موقوفه نهایت بهره‌برداری شود.