فیلم

شهید ایمانی‌مقدم، فیلمبردار جنگ بود
شهید محمود ایمانی‌مقدم فیلم ‌بردار و عکاس مناطق جنگی بود. آخرین اثر او بعد از شهادتش در جشنوارۀ فیلم «جوان» جایزه برد.
حس و حال جبهه از دوربین حسین اکبری
حسین اکبری از خاطره دیدارش با شهید آوینی می‌گوید: پشت دستگاه مویلای فیلم شانزده‌اش بود و کار مونتاژ می‌کرد. توصیه می‌کرد تصاویری که می‌‌گیرید واقعی باشد و حس‌و‌حال را منتقل کند.
جواد علیزاده، کارگردانی که به عشق مشهد بازگشت
جواد علیزاده، کارگردان خوشنامی است که مدت‌ها در تهران کار کرده، اما به قول خودش به دلیل علاقمندی به شهر و زادگاهش به مشهد بازگشته است.
راوی داستان‌های انقلاب
شاید نام ابوالفضل غلام حسین زاده به گوشتان نخورده باشد، همه او را با نام امیر قویدل می شناسند. نام او با بسیاری از فیلم  های خاطره انگیز سینما که در دوران کودکی و نوجوانی دیده ایم گره خورده است. بسیاری از فیلم  های او فراتر از نام های یک کارنامه هنری است و از آثار جریان ساز سینمای ایران به شمار می آید. قویدل یک سینماگر برجسته تاریخ سینمای ایران است که در مشهد به دنیا آمد و در محله سرشور بزرگ شد و رشد کرد.
استعدادیابی رایگان نوجوانان توسط بازیگر محله آزادشهر
از همان کودکی به بازیگری علاقه داشت اما غم از دست دادن خواهر و مادرش که در نه و یازده‌‌سالگی‌ رقم خورد، حس و حالی برایش نگذاشت. در مقابل احساس می‌کرد باید بنویسد تا غمش سبک‌تر شود و در حال حاضر جزو نمایشنامه‌نویسان است. حدیثه عدالتجو اکنون در آستانه بیست‌وهشت‌سالگی با افتخار در عرصه معلمی فعالیت دارد و هم‌زمان در فعالیت‌های هنری مشغول است. او فیلم کوتاه «روشن‌تر از خاموشی» را کارگردانی کرده است.
میلاد صفار؛ دست‌فروش دیروز، ‌کارگردان امروز
لباس‌هایی تنمان کردند که به‌شدت کثیف بود و بوی بسیار نامطبوعی داشت، بعد از اینکه آن لباس‌ها را پوشیدم دو روز تن و بدنم به خارش افتاد،ما حتی یک سرویس رفت و برگشت هم نداشتیم و باید با اتوبوس و مینی‌بوس و مترو از محله‌ای در بالای شهر تا خانه‌های خودمان برمی‌گشتیم.راستش آن روز خیلی ناراحت شدم، دلیل این همه بی‌احترامی را درک نکردم، همان‌جا به خودم قول دادم آن‌قدر تلاش کنم تا روزی به جایگاه خیلی خوبی در سینمای ایران برسم.
یادگیری هنر هفتم زیر دست روحانی
در حوزه که درس می‌خواندم موضوع ادیان و مذاهب مرا به فکر فروبرد، یک حوزوی می‌تواند کاری فراتر و ماندگارتر از وظایف منبر و سخنرانی انجام دهد. روزها و ساعت‌ها فکر می‌کردم، اینکه در منبر و سخنرانی‌ها داریم مسیری تکراری را پیش می‌رویم، آن هم در شرایطی که دشمن با جدیدترین روش‌ها حمله می‌کند و مقابله با روش‌های سنتی جواب نمی‌دهد و قادر به مقابله با آن نیستیم.دنبال ایده‌ای بودم که بتوانم کارم را بهتر انجام دهم. برای حل دغدغه‌های تلنبار شده در ذهن با آدم‌های مختلف حرف می‌زدم و راهکار می‌خواستم. هرچه جلوتر می‌رفتم مصمم‌تر می‌شدم که با توجه به ناهنجاری‌های پیش‌روی نسل جدید باید کاری انجام داد. می‌دانستم باید از بچه‌ها شروع کرد.