دفاع مقدس

سراهای هفده شهریور؛ از سکونت جنگ‌زده‌ها تا تولیدی‌ها
از در شرقی بازار رضا که بیرون بروی، فقط چند قدم راه است که به سرا‌ها برسی. قدمتشان اندازۀ بازار رضای مشهد است و با این نیّت ساخته شده‌اند که مرکز تولید و پخش اجناس بازار شوند.
دفاع مقدس هشت ساله رضایی در جبهه
جانباز محمد رضایی که ۸ سال در جبهه حضور داشته می‌گوید: آسیب‌های پشت‌سر‌هم باعث شد بعد‌از آن دیگر، فرماندهان اجازه جلو‌رفتن در عملیات را به من ندهند. پس‌از آن تا سال‌۶۸ همواره در جبهه حضور داشتم.
اولین شهید کوچه چهل‌خانه، سرباز امام‌ زمان(عج) بود
یک روز که محمدهادی حسینی به همراه پدر در حیا‌ط مسجد ایستاده بود، آیت‌الله سبزواری می‌گوید: «در آینده این کودک، روز‌های خوبی می‌بینم. مراقب او باشید؛ او یکی از سربازان امام‌زمان (عج) است.»
خانه آیت‌الله حائری، پاتوق جوانان محله کوی کارگران بود
جواد آخوند‌زاده، قاری قرآن و برادر شهید جعفر آخوند‌زاده، علاوه بر روایت داستان زندگی برادر شهیدش، خاطرات خوبی هم از مرحوم آیت‌الله عبدالرضا حائری عباسی دارد.
روایت یک شاهد از کشتار حلبچه
ابوالفضل قادری می‌گوید: صحنه‌هایی که می‌دیدیم، دلخراش و عذاب‌آور بود. داخل خانه‌ها، حیاط‌ها و کوچه‌ها پر از جنازه‌هایی بود که با وضعیت عجیب و زخم‌های بسیار روی زمین افتاده بودند.
چهره حسن عمرانی صد بار زیر تیغ جراحی رفته است
حسن عمرانی، جانباز ۷۰ درصد محله هدایت، بیش‌از ۱۰ سال را در بیمارستان‌های آلمان و فرانسه گذرانده تا بتواند چهر‌ه‌ای را که در جنگ تحمیلی از دست داده، دوباره به دست بیاورد.
خاطره شنیدنی رزمنده‌ای که در مجلس ترحیم خودش حضور داشت
روز‌های آخر بود که یک روز گلوله‌ای از کنار صورتم رد شد و زخم کوچکی برداشت. به گوش چهارتن از بچه‌های هم‌محلی‌مان رسیده بود که محمد ترکش خورده است. آن‌ها ۱۰ روز زودتر از ما ترخیص شدند و وقتی به محله رفتند، خبر شهادتم را به خانواده‌ام رسانده بودند.