دفاع مقدس

کامیون جبهه بارها ترمز برید!
حاج‌محمدعلی غلامی نوده بعد از اعزام به جنوب کشور مأمور رساندن غذا با کامیون‌های آلفا به مناطقی مثل سوسنگرد و دزفول می‌شود.
محمد ملتجی زندگی‌ شهدا را بر روی صحنه تئاتر برده است
محمد ملتجی می‌گوید: جنگ شده بود و حکم مأموریت به جبهه به من داده شد. در آنجا به این فکر افتادم که برای رزمندگان تئاتر کار کنم. کار خوبی ارائه شد و رزمندگان نیز استقبال کردند.
۳۶ سال جمع‌آوری روزنامه‌ برای شهدا
علی‌اصغر تجعفری کارش زنده نگاه داشتن یاد شهدا است. او از سال ۱۳۶۶ هر روز مطالب مرتبط با شهدا در روزنامه‌ها را جمع‌آوری می‌کند.
پرستار محله امیریه کارش را با تیمار اسرا عراقی آغاز کرد
لیلا خیالی پرستار قدیمی ساکن محله امیریه است که در دوران جنگ، پرستار بیمارستان شهدای قوچان بوده است. او کارش را در پرستاری با تیمار و درمان اسیران جنگی آغاز کرد؛ منتها نه اسیران ایرانی که اسرای عراقی.
روضه همرزم شهیدم را می‌خوانم
محسن مشمول‌ثابت، جانباز دفاع مقدس و مداح اهل‌بیت (ع) ساکن محله فاطمیه هنوز به یاد هم رزمان شهیدش روضه می‌خواند.
عکاسی از جنگ تا مرز شهادت
حسینعلی صانع در نقش عکاس جنگ در نزدیک‌ترین فاصله تا جبهه‌های جنگی حضور پیدا می‌کرد و تا مرز شهادت پیش رفته است.
۱۵ روز قرنطینه همراه با سردار شوشتری
غلامرضا درودی می‌گوید: من و سردار شوشتری گال گرفته بودیم و در یک کانتینر تحت‌درمان بودیم. من ایشان را به چهره نمی‌شناختم و نمی‌دانستم ایشان همان فرمانده کل خط جبهه خراسان، هستند.