یادگار جنگ برای امیر رهباردار دو دست قطعشده و چشمانی نابیناست اما او توانسته نقصهایش را با هوشمندی جبران کند. او با زبان، کلیدهای تلفن همراه را میفشار با انگشتان پایش خطوط بریل را میخواند.
علینجات عباسی که یک خمپاره، چهره و بدنش را دگرگون کرد، میگوید: آقای دهکردی زندگی ما را بازی میکرد. هفتاد نفر بودیم و در همان جایی که به آن خانه ایرانیان میگفتند، زندگی میکردیم.
عباس آرانیان میگوید: از سال ۱۳۹۶ تاکنون افزایش چشمگیری در تعداد راویان بهویژه راویان جوان داشتیم، بهطوریکه سبب شد از سال ۱۴۰۰ راویان خانم نیز به مجموعه اضافه شوند.
صدایش زدم و پرسیدم مادرجان چه چیزی انداختی؟ نگاهی به صورتم کرد و گفت من چیزی ندارم که بخواهم به رزمندگان کمک کنم، اما بلیت اتوبوسی را که قرار بود از حرم تا خانه بروم، دادم و خودم پیاده به خانه میروم.
ستاد پشتیبانی منطقه۴ واقع در چهارراه لشکر یکی از مراکز جمعآوری کمکهای مردمی به جبهه در استان خراسان بود.
محله رضائیه حدود ۳۵ شهید دارد که گویا بیشترشان نوجوان و جوان بودند. سیدعلی طاهریان یکی از رزمندگان رضاییه از غیرت نوجوانان و جوانان میگوید.
مادران شهدا هر کدام تجربیات متفاوتی دارند، اما وجه اشتراک همهشان سالهای سختی است که بدون فرزندانشان پشتسر گذاشتهاند؛ رنجهایی که با عمق جانشان لمس کردهاند.