مشکل

محرومیت اهالی خیابان خورشید پشت ابرهای بلاتکلیفی
از سال‌۸۴ که «روستای چهارچشمه علیا» هاشمیه‌۹۳ شد و به شهر پیوست، به ما سند دادند، اما نگفتند که برای اینجا کاربری فضای سبز تعریف شده است.
خیابان شهید مفتح نیازمند تابلو است
چون انتهای بولوار شهید مفتح به بزرگراه شهید بابانظر متصل می‌شود، محل تردد بسیاری از خودروهاست. جای تعجب است که این خیابان تابلویی برای معرفی ندارد.
تراکم زندگی در پرجمعیت‌ترین محله مشهد
در آخرین سرشماری مشهد در سال 1395، محله شهید‌قربانی با داشتن جمعیت بیش‌از 71هزار‌و‌502نفر بر صدر نشست؛ محله‌ای پرتراکم که خانه‌های نقلی کوچک آن در معابر فرسوده و قدیمی کنار هم نشسته‌اند. بیشتر خانه‌های این محدوده، قولنامه‌ای است و کمتر از هفتاد‌متر مساحت دارد.
ابهام در پرواز فرودگاه
به‌تازگی با مطرح‌شدن طرح جابه‌جایی فرودگاه و ساخته‌شدن یک بندر خشک به جای آن،‌ دوباره موضوع جابه‌جایی فرودگاه قوت گرفته است. اهالی محله‌هایی مانند شهرک عسکریه و طرق که با فرودگاه محصورند بیش از پیش امیدوارند که با رفتن این همسایه پرمزاحمت، محله‌شان رنگ آبادانی به خود بگیرد زیرا آن‌ها از مدیریت شهری، بازگشایی معابر ارتش را دیده‌اند و انتظار دارند که موضوع فرودگاه هم مانند جابه‌جایی ارتش به سرانجامی نیکو برسد. به‌سراغ اهالی محله‌های پروین اعتصامی، مقدم، کوی پلیس، کوی کارگران، شهرک عسکریه، طرق و امام خمینی(ره) رفتیم تا نظرشان را درباره این جابه‌جایی بپرسیم.
جستجوگران غذای میهمان‌سرای حضرت رضا(ع)
به پلاستیک و کیف هر کسی که از راهروی میهمان‌سرا می‌گذرد چنگی می‌زنند و التماس می‌کنند. کار هر روزشان است، قبل از اذان ظهر می‌آیند و تا ساعت 2 ناامید نمی‌شوند. سرما و گرما هم نمی‌شناسند، زن و مرد و بچه هم ندارند. بعضی‌هایشان خانوادگی می‌آیند و فکرشان فقط گرفتن تبرکی برای بیمارشان، برای میهمان راه دورشان، برای کودک گرسنه‌شان است و تعدادی هم که کم نیستند برای کاسبی می‌آیند. از لحظه‌ای هم که می‌آیند، صدای التماسشان برای گرفتن ذره‌ای تبرکی از دور شنیده می‌شود.
سرگردانی زائران در بحبوحه رفت و برگشت
آن‌ها را گاه‌وبیگاه در گوشه‌وکنار این شهر دیده‌ایم؛ زائرانی را که به‌صورت گروهی با چمدان‌هایی بزرگ‌وکوچک در خیابان‌های اطرف حرم‌مطهر اتراق می‌کنند. گاهی این اتراق نیم‌ساعت بیشتر زمان نمی‌برد، اما مواقعی هم هست که دوسه‌ساعت طول می‌کشد. زائرانی که یا بدو ورودشان به مشهد است و تا مردها مکانی برای اسکان موقت پیدا کنند، مجبورند گوشه‌ای از خیابان معطل بمانند یا زمان خروجشان از مشهد رسیده است که مجبور به تحویل محل اقامتشان شده‌اند و تا زمان رسیدن رزرو بلیت برگشت، جز ماندن در خیابان راه چاره‌ای ندارند.
دوستی خاله خرسه با محیط زیست
محدثه مثل همیشه با ترس و لرز به سمت مدرسه می رود، اما این بار ماجرا فرق دارد. صدای سگ ها سبب می شود تا او بیشتر از قبل بترسد. همین که به خودش می آید و می خواهد بدود، پایش را می گیرند و او را می کشند، از آنجایی که حمله سگ ها در محله ابوذر برای همه پیش بینی شدنی است مردی که از آنجا می گذرد با دیدن این اتفاق با چوب درختی که روی زمین افتاده است، به سمتشان می دود و محدثه را از دست آن ها نجات می دهد. سپس کمکش می کند تا به داخل مدرسه برود. بتول صادقی فر، مدیر دبیرستان حضرت معصومه(س) در محله ابوذر ، همان طور که این ماجرا را برایمان تعریف می کند می گوید: تصورش را بکنید که دانش آموز دوره ابتدایی باشد آن وقت چه اتفاقی می افتد