تا پیشاز دهه پنجاه، چند گودال بزرگ در اطراف حرممطهر قرار داشت که یکی از آنها «گودال نمازگاه» در اطراف پنجراه پایینخیابان، درست در انتهای کوچه کنونی 17شهریورشمالی یک بود؛ گودالی بزرگ که طبق گفتههای حاجآقا محسنی، از قدیمیهای پایینخیابان، محل برگزاری نمازجماعت، بهخصوص در عیدها بود و مردم برای ورود و خروج از آن باید از پله استفاده میکردند. نام این گودال با پرشدنش در اواخر دهه1350 بین مردم بهمرور کمرنگ شد.
فضای حال حاضر مسجد آنقدرها بزرگ نیست ولی دل خادمان آن بزرگ است و در همین فضای محدود هر روز کنار یکدیگر حاضر میشوند تا با کمک هم از فضای معنوی این ماه بیشتر استفاده کنند. قسمت بانوان با یک پرده برزنتی از قسمت آقایان جدا شده است. سمت چپ آشپزخانه کوچکی است و خانمها در حال پخت عدسی در دیگ بزرگی هستند. تعدادی از دختران جوان سبزیخوردنهای پاک شده را در بشقابها میکشند و تعدادی از آنها پنیرها را برش میزنند. مهلا زرنگ در حال همزدن دیگ عدسی است. 48سال دارد و 9سالی میشود ساکن محله شده و خادم افتخاری مسجد است. میگوید: صفای این مسجد به مردمی بودن آن است.
هنوز هم «وطن» را با بغض ادا میکند. لباسهای نظامیاش بعد از بازنشستگی دم دست است و گاهی آن را میپوشد. اگر میان این لباس نظامیپوشیدنهایش فاصله بیفتد همسرش میگوید دلم برای آن لباست تنگ شده است.
زاده طرق است و ساکن آن. در لشکر77 کاری میکند که کسی جرئت نکند از طرق بد بگوید. سربازی اگر از طرق باشد میگویند این همشهری جناب سرهنگ است. او چند سالی است که در محله سنگر تازهای پیدا کرده است تا در آن خدمت کند. سرهنگ احمد حسن زاده هیئت امنای مسجد است و مسجد ابوالفضلی طرق و بچههای محل، آقا سرهنگ را خوب میشناسند.
آنطور که از صحبتهایشان میفهمیم 16فروردین امسال کودکان و نوجوانان مسجد امام حسین(ع) در محله طرق ساعات تلخی را پشت سر گذاشتهاند. ساعت از 2ظهر گذشته است، آنها در آشپزخانه مسجد مشغول مهیا کردن بساط افطاری هستند. ناگهان خبر تلخی میشنوند، یادشان نیست چه کسی اول از همه این موضوع را مطرح میکند، فقط این صدا را هنوز به خاطر دارند؛ «بچه ها حاج آقا پاکدامن شهید شد!»
مهربانی شهید صادق دارایی زبانزد خاص و عام است. تمام فکر و ذکرش کمک به مردم بود. طرح نان مهربانی را به راه انداخت. در پایگاه طفلان مسلم مدام وقتش را برای مردم میگذاشت. یک پایش حرم مطهر و یک پایش مسجد بود و واسطهای بین خیران و نیازمندان بود.حواسش به خانه و زندگیمان بود. میگفت مبادا کسی شب گرسنه در این محله بخوابد. یک دغدغه از جنس آرامش داشت و مدیری بود که هر کاری را بهخوبی انجام میداد.
بولوار کرامت از معابر طولانی منطقه است که از عرض دو محله مهرآباد و ثامن عبور میکند. این بولوار باید سالهای پیش به بهرهبرداری میرسید، اما متأسفانه هنوز منازل قسمتی از آن تملک نشده و به همین علت این معبر پرکاربرد را به دو بخش ابتدایی و انتهایی تقسیم کرده است. قسمت انتهایی این محور که در محله مهرآباد قرار دارد، از خیابان مطهر شروع و به نزدیکی ابتدای خیابان حر در منطقه6 منتهی میشود؛ معبری عریض و مناسب که باوجود مسدودبودن میانه آن، باز هم گرهگشای ترافیک محله است.
کوچه گلبرگ 8به نام شهیدان نظری مزین شده است.این کوچه در محله ابوطالب قرار دارد. سال 55آقا ماشاالله، حمام یاسین را در این کوچه بنا کرد و در ساخت مسجد هم با برادران یزدی همکاری داشت. اولین بقالی این محدوده در گلبرگ 8قرار داشت که سال 70با مرگ صاحب آن برای همیشه تعطیل شد.حدود 40سال پیش با رونق گرفتن ساخت و ساز، زمینهای کشاورزی و کشتزار جایش را به خانهها داد.روی جوی آبی که از کوچه پشت مسجد روان بود و منشأ آن آب چاه موتور کارخانه کمپوت بود هم بسته شد.