مسجد

ساکنان محله حجاب ماسک‌های رهاشده را سوزاندند
در شب‌های قدر بود که ساکنان محله حجاب همراه با هیئت امنای مسجد سید الشهدا بیش از سه هزار ماسک را پیدا کردند.
کارگر جهادی و مصالح نسیه‌ای!
حدود 6 سال است از مسجد امام خمینی (ره) بولوار ایمان چیزی جز یک زمین خالی و یک بدنه نیمه‌ساز بتنی که اهالی چشم می‌کشند کی دیوارهایش بالا رود، باقی نمانده است.
از روزگار حاج حبیب تا امروز
روزی روزگاری «حاج حبیب» زمینی را برای مسجد محله وقف کرد و بعد از او پسرانش کمر همت بسته‌ و بنای مسجد را بنیان گذاردند. این یادگار حاج حبیب و پسرانش امروزه مسجد ی آباد و پر از نمازگزارانی در سنین مختلف است. برنامه‌های مختلف مسجد گواه آن است که این مرکز عبادی نه‌تنها جایگاهی برای ادای فریضه روزانه بلکه محتوای دینی را برای مخاطبان مختلف ارائه می‌دهد.
مرد قوی «نقویه»
ایجاد یک سینمای کوچک در مسجد روستا و راه‌اندازی کتابخانه جزو مهم‌ترین فعالیت‌های فرهنگی بود که ما در روستا انجام دادیم. در اواخر دهه50 و اوایل دهه60 جامعه روستایی با معضل بی‌سوادی دست و پنجه نرم می‌کرد و تأسیس این کتابخانه در افزایش سواد جامعه روستایی بسکاباد نقش بسزایی داشت. اتفاقا این کتابخانه همچنان بعد از 40سال دایر است.
اقامه نماز و ادای نذر
مسجد موسی بن جعفر(ع) را که در حاشیه بولوار پایداری قرار دارد بیشتر اهالی محله سرافرازان می‌شناسند؛ اما داستانی را که پشت ساخت محرابش قرار دارد شاید کمتر کسی بداند. بیشتر آن‌هایی که برای نماز می‌آیند نمی‌دانند که شهدا برای ساخت محراب، برادرشان را به این مسجد کشانده‌اند تا بالأخره بعد از گذشت 14سال از ساخت مسجد ، محراب سروسامانی بگیرد.
 وقف حاجی سرکه
عموم اهالی و قدیمی‌های مشهد مسجد را به نام «حاجی سرکه» می‌شناسند هرچند نام رسمی آن بر مبنای کاشی نصب‌شده بر سردر مسجد مزین به نام امام حسین (ع) است.این مسجد به سبب قدمت و اهمیتش در منطقه از عناصر هویتی خیابان عبادی است. پیشینه این مسجد نزدیک به 70سال ذکر شده است. دلیل شهرت این مسجد به «حاجی سرکه» را لقب واقف می‌دانند که گویا به تولید سرکه مشغول بوده است و این شغل مانند گلاب‌گیری از مشاغل قدیمی مشهد بوده است.
روشنی چراغ خانه حاجیه خانم خیرالنسا
نتیجه زندگی مشترک خیراانساء کفیلی که اکنون 73 بهار را پشت سر گذاشته، 2فرزند پسر و یک دختر بود؛ اما 18 فروردین سال 66، «حسین» فرزند بزرگ‌ترش در عملیات کربلای6 به فیض عظیم شهادت نائل آمد و چشمان مادر، 9 سال آزگار بدون دیدن بدن مطهر فرزندش به سوگ نشست. او صبورانه در انتظار رسیدن جنازه منتظر ماند تا سرانجام حسینش را در همان لباس غواصی که بر تن داشت، آوردند.