پوران نادعلیزاده، از خیران و فعالان اجتماعی محله نیروهوایی، بعد از فوت مادرش در خرداد امسال، به پیشنهاد پدرش تصمیم گرفت خیرات اموات را بهجای دادن ولیمه و ناهار و شام، به توزیع نان رایگان در محلات حاشیهای شقایق و شهرک صابر بپردازد که در همسایگی محله نیروهوایی است.
این یک مسجد معمولی نیست. منظورم از معمولی یعنی همان مسجد هایی که صبح، ظهر و شب نماز جماعتی در آن میخوانند، فوق فوقش کلاس قرآنی در آن برگزار میکنند و تمام. این را از صحبتهای امام جماعت جوان و پرانرژی مسجد طفلان مسلم، محمدصادق دارائی در محله شهید معقول میفهمم. او معتقد است که فعالیت مسجد باید در راستای رفع نیاز محله باشد. مسجد طفلان مسلم هم چند زیرمجموعه دارد که کنار هم زیر لوای مسجد فعالیت میکنند. هیئت هفتگی، فعالیت فرهنگی و مذهبی، پایگاه بسیج، مرکز نیکوکاری شهید جهاندیده، دارالقرآن ولایت و...
این مسجد از سال 1397 تبدیل شده به مکانی برای انعقاد فعالیتهای خوب.
کوچه موعود یا همان حر12 از همان قدیم یکی از کوچههای شلوغ و پرسروصدای خیابان حر بوده است. قالیبافی، بقالی و بسیاری از مشاغل دیگر اینجا پیدا میشوند. حالا هم این کوچه پر از مغازههای مختلف و رنگارنگ است. به گفته قدیمیها، خیلی سال پیش اینجا به کوچه غسالخانه معروف بود. زیرا غسالخانهای قدیمی در ابتدای کوچه بود که حالا تخریب شده است. غسال محله هم اصغر مردهشور بود. بعدتر به کوچه گاریها معروف شد. میوهفروشها گاریهای پر از میوهشان را میآوردند اینجا و میوه میفروختند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، نام این کوچه به موعود تغییرکرد.
مسجد پنجتن آلعبا علاوه بر کارکرد مذهبی، از پس نقش فرهنگیواجتماعیاش نیز خوب برآمده است؛ بهگونهای که حالا به پایگاه مردمی محله تبدیل شده و نماز و عبادت، فقط بخشی از برنامه آن است. هدف ساکنان و معتمدان محله هم همین است؛ اینکه مسجد فقط مکانی برای عبادت نباشد، بلکه برنامههای گوناگونی در آن برگزار شود تا افراد از هر سن و سلیقهای جذب این فضا شوند، در محیطی خودمانی و سالم و صمیمی بمانند و رشد کنند و ببالند. البته نوجوانها و جوانها بخش مهم این ماجرا هستند.
از در چوبی مسجد که وارد بخش مردانه بشوید، دیوار روبهرو توجه شما را به خود جلب میکند؛ طراحی مواج پرچم سهرنگ ایران که در دوسوی نشان الله، تمثال شهدا خودنمایی میکند. المان پلاکی که از بالای پرچم آویزان است، غرفههای سبزرنگ که با یادگاریهای شهدای محله تزیین شده است، چفیه، کلاه، خودکار و گاه دفترچهای با کاغذهای کاهی که نشانی از کهنگی دارد، همه آن چیزی است که در موزه یادمانهای شهدای مسجد فقیه سبزواری جانمایی شده است، با یادگاریهایی از اولین شهید محله طلاب و ...
وقتی تصمیم گرفتم به این مسجد بیایم، با 100میلیون تومان اعتباری که به خانه عالم تعلق میگرفت و با همت مردم دو طبقه ساختیم و مسجد سروسامان نسبی گرفت. قبل از آن مسجد هیچ کمک درخور توجهی دریافت نکرده بود و حتی دیوارها طوری بود که از کوههای مجاور آب به داخل مسجد جاری میشد. یکبار پنکه روی سر خانمهای نمازگزار افتاد. باید اوضاع را درست میکردیم تا جوانها و نوجوانها را جذب کنیم. به همین دلیل آستین بالا زدم و از مردهای محل هم کمک گرفتم. با هر مقدار اعتباری که جمع میشد بخشی از فضا را درست میکردیم. اینها بخشی از روایت غلامرضا غلامی روحانی جوان مسجد است.
سال 1337 بود که قدیمیترهای محله کوی دکتری خواستند مسجد ی داشته باشند تا در آن بتوانند در کنار عبادت همبستگی بین همسایهها را بیشتر و مشکلات اهالی را رتق و فتق کنند. آن سالها یکی از مهمترین کاربریهای مسجد رفع مشکلات اهالی محله و ایجاد دوستی بین آنها بود. این شد که زمینی را خریدند و چند نفر از بزرگترهای محله مانند حسنخسرومنش، محمدنیا، محمدی، غفوریان و مسلمدوست هزینههای کلان ساخت را دادند و بقیه اهالی هر چه در چنته داشتند گذاشتند تا دیوار مسجد بالا برود و سقفی بر سر دوستیهای محله نبش خیابان ابومسلم20 شکل بگیرد.