محسن ولیزاده از همان کودکی به همراه پدر و عمویش به مراسم مذهبی در مساجد محله میرود و از کلاس اول در مسجد منتظر القائم(عج) فعالیتهای فرهنگیاش را با شرکت در جلسات قرآن شروع میکند. حفظ، قرائت و ترتیل قرآن کریم و اذان گفتن را تا کلاس پنجم در مسجد دنبال میکند. او در مسابقات اذان آموزش و پرورش ناحیه در کلاس سوم، مقام دوم را به دست میآورد. خودش میگوید: شرکت در جلسات قرآنی و مراسم مذهبی مسجد، باعث بلوغ فکری و اجتماعی من شد.
مهدیه در خانوادهای پرجمعیت بزرگ شده و فرزند چهارم خانواده است. مادرش به کارهای هنری علاقه دارد و قلاببافی و بافتنی میبافد. مهدیه تا کلاس هفتم هیچ اطلاعاتی درباره قلاببافی و بافتنی نداشته و فقط برای مدرسه کاردستیهای مختلف درست میکرده است تا اینکه از مادرش میخواهد این هنر را به او یاد بدهد.سال98 که کرونا شروع و مدارس غیرحضوری شد، فرصت بیشتری داشت تا از طریق فضای مجازی با دنیای عروسکهای بافتنی آشنا شود و این هنر را یاد بگیرد. بدون آنکه هیچ هزینهای برای این یادگیری پرداخت کند.
همه چیز از کلاس اول ابتدایی اش شروع شد. نجمه کشاورز که هم آموزگار بود و هم مربی کاراته، از دانش آموزانش خواست برای آزمون ورزش در رشته های رزمی به سالن ورزشی تختی سعدآباد بروند. از بیست دانش آموز دعوت شده فقط دو نفر مستعد بودند و یکی از آن ها ملیکا بود. به همین دلیل ادامه راه زندگی اش با کاراته و رشته های رزمی گره خورد.همان سال اول که قدم در این راه گذاشت، به مسابقات راه پیدا کرد و با قدرت بدنی خوبی که مربی در او دید، تمرینات پرقوت ادامه پیدا کرد و شرکت در رقابت ها هم.او پشت سر هم در مسابقات ناحیه، استانی، کشوری و بین المللی شرکت می کرد و مقام می آورد و برای مدرسه افتخار آفرین شد.
زهرا دهساله است و از ششسالگی با شرکت در کلاسهای ورزشی مسجد محله با ورزش ووشو آشنا میشود. بعد از چند ماه باشگاه ورزشی مسجد تعطیل و او با باشگاه رزمیکاران و استاد عزیزالله موجریان آشنا میشود. زهرا اسحاقی میگوید: باشگاه در زیرزمین مسجد محله قرار داشت و از لحاظ سطح امکانات در درجه پایینی بود. اما خانم مربی با دلسوزی و جدیت تمام تمرینات ورزشی را با بچهها انجام میداد و این مهربانی و دلسوزی او تا حدودی کمبودهای باشگاه را جبران میکرد.
با اینکه چند ماهی بیشتر از شروع آموزشش نگذشته اما موفق میشود حریفها را یکی بعد از دیگری شکست دهد. او میگوید: آن شب استرس زیادی داشتم و تا صبح نخوابیدم ولی در زمین مسابقه به خودم گفتم تمام تلاشم را میکنم و از پس حریفان برمیآیم. بعد از آن در دیگر مسابقات استرس نداشتم.آرزوی او رسیدن به سکوهای قهرمانی جهان و استاد تمامشدن در این رشته ورزشی است.
هفت ساله بوده که بهدلیل علاقهاش به ورزش در باشگاه نزدیک خانه ثبتنام میکند و به جای فوتبال تصمیم میگیرد فوتسال بازی کند یکسالی که میگذرد به تشویق یکی از دوستانش که از ورزشهای رزمی تعریف میکرد در کلاس کاراته ثبتنام میکند اما همچنان فوتسال هم بازی میکند چند ماه بعد متوجه استعدادش در این ورزش رزمی میشود و تصمیم میگیرد بهطور حرفهای آن را دنبال کند.
حمید اردلان یکی از نوجوان ان موفق محله طرق است که توانسته مقامهای زیادی از جمله نایب قهرمانی مسابقات اورآسیایی و مقام اول مسابقات کشوری نوجوان ان را در رشته کیوکوشین کاراته کسب کند.
محسن خشنودی از همان دوران کودکی به مسجد موسی بن جعفر(ع) در حوالی خانهشان رفت و آمد داشته و بعد از مدتی هم عضو فعال بسیج این مسجد میشود. چیزی نمیگذرد که دوستان مسجدی و بسیجی هم پیدا میکند. دوستانی که خیلی از آنها ورزشکار بودند و محسن را هم تشویق میکنند که همراه آنها به باشگاههای ورزشی بیاید. محسن 10سال بیشتر نداشته که تابستان سال ١٣٩٢ پا به باشگاه رزمی فرهنگسرای غدیر میگذارد. آن موقع قصدش تفریح و ورزش در کنار دوستانش بوده اما همان چند جلسه اول متوجه علاقه و استعدادش میشود و تصمیم میگیرد این مسیر را جدیتر دنبال کند.






